اتیسم و 9 مشخصه مهم آن

اتیسم

اختلال طیف اوتیسم (ASD) یک اختلال عصبی و رشدی است که بر نحوه تعامل افراد با دیگران، برقراری ارتباط، یادگیری و رفتار تأثیر می گذارد. اگرچه اوتیسم در هر سنی قابل تشخیص است، اما به عنوان یک “اختلال رشدی” توصیف می شود زیرا علائم معمولاً در 2 سال اول زندگی ظاهر می شوند.

در صورت نیاز به مشاوره با متخصصان یاشام تماس گرفته و مشاوره رایگان دریافت نمایید.

اتیسم / اوتیسم چیست؟ و چگونه تعریف و طبقه بندی میشود؟


در مورد ویژگیها وخصوصیات اختلالات طیف اتیسم / اوتیسم برای طبقه بندی اتفاق نظر هایی وجود دارد که عبارتند از:
الف – طبقه بندی بین المللی بیماریها وابسته به سازمان بهداشت جهانی
ب- راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانپزشکی تجدید نظر چهارم
در سیستم تشخیص گذاری تاکید شده است که علایم اختلالات طیف اتیسم در طول حیات فرد تغییر نموده و اختلالات رفتاری فرد مبتلا دارای طیف خفیف تا شدید می باشد (آوریل برورتن و بروس تونگ، ۲۰۰۰).


اتیسم و راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانپزشکی (ویرایش چهارم)


الف- همه ی شش آیتم از شماره ی یک، دو و سه با حداقل دو مورد از شماره ی یک و یک مورد از شماره ی دو و سه در اختلالات اتیسم / اوتیسم:
۱- اتیسم / اوتیسم و تخریب کیفی در تعامل اجتماعی، که حداقل دو مورد از موارد زیر باید وجود داشته باشد:


الف- تخریب مشخص در کاربرد رفتارهای غیرکلامی مانند تماس چشمی، بیان چهره ای، وضعیت بدنی و ژست برای تنظیم تعامل اجتماعی ب- نقص در ایجاد رابطه ی مناسب با هم سالان متناسب با سطح رشدی ج- ناتوانی در تعامل خود انگیخته در علایق، لذات، و یا موفقیت با دیگرانسانها (به عنوان مثال نقص نشان دادن، آوردن و یا نشان دادن علاقه) د- نقص در تعاملات اجتماعی یا عاطفی


۲- اتیسم / اوتیسم و تخریب کیفی مهارتهای ارتباطی که حداقل در یکی از موارد زیر خود را نشان دهد:
الف- تاخیر یا عدم وجود رشد زبان بیانی (هیچ تلاشی برای استفاده از روشهای ارتباطی جایگزین مانند ژست، میمیک(بیان چهره ای) و یا اشاره صورت نمی گیرد)
ب- بیمارانی که گفتار با کفایت دارند آسیب عمده در توانایی شروع یا حفظ مکالمه با دیگران وجود دارد.
ج- کاربرد تکراری و کلیشه ای زبان یا زبان خودانگیخته
د- تنوع کم در بازی و بازیهای تقلید اجتماعی، متناسب با سطح رشدی


۳– الگوهای رفتاری، علاقه ای و فعالیتی، تکراری، کلیشه ایی و محدود که حداقل باید در یکی از موارد زیرخود را نشان دهد: الف- مشغولیت ذهنی با یک الگوی علاقه ای کلیشه ای و محدود که در شدت رفتار یا تمرکز روی آن رفتار حالت غیر عادی مشاهده می شود. ب- پیروی آشکار و انعطاف ناپذیر از حرکات و تشریفات خاص غیر کاربردی ث-سبک حرکتی تکراری وکلیشه ای (مانند حرکات پیچیده ی کل بدن) د-مشغولیت ذهنی ثابت با قسمت های مختلف اشیا

ب- عملکرد غیر عادی و یا تاخیر یافته حداقل در یکی از جنبه های زیرکه شروع آن پیش از سه سالگی می باشد:
۱- تعامل اجتماعی ۲- زبانی که در ارتباط اجتماعی به کار می رود ۳- بازی تخیلی
ث- این اختلال معادلی برای اختلال رت یا اختلال پیش رونده ی کودکی نمی باشد.


نقش گفتار درمانگر در اتیسم / اوتیسم چیست؟


به نظر انجمن گفتار و زبان آمریکا گفتار درمانگر نقش بسیار مهمی را در درمان این افراد دارد. برای مشخص شدن این تواناییهای انجمن گفتار و زبان آمریکا به بیان نقش گفتاردرمانگر در اتیسم / اوتیسم پرداخته است.


موضع انجمن گفتار، زبان و شنوایی آمریکا(ASHA) در مورد اختلالات طیف اتیسم:


به نظر این سازمان، آسیب شناس گفتار و زبان و گفتار درمانی نقش بسیار مهمی در ارزیابی، تشخیص، درمان و تقویت رشد مهارت ارتباط اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال طیف اتیسم دارد.
خصوصیت عمده در این اختلال آسیب در تعامل اجتماعی متقابل، آسیب در ارتباط کلامی و غیر کلامی، وجود طیف محدودی از علایق و فعالیتها است و زیر بنای آن را آسیبهای نوروبیولوژیک می داند.


ناهمگونی زیادی در بین بیماران مبتلا اختلالات طیف اتیسم مشاهده می گردد. این ناهمگونی طیف وسیعی از مهارتهای شناختی، ارتباطی، اجتماعی، حرکتی و رفتارهای انطباقی را شامل می گردد. با بررسی معیارهای تشخیص افتراقی متوجه می شویم که همه این بیماران در حوزه ارتباط اجتماعی دچار مشکل می باشند.
بیشتر بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در شکل و محتوای زبانی و یا سیستمهای ارتباطی جایگزین و افزوده دچار مشکل هستند. آنها نیازمند اکتساب کاربرد مناسب اجتماعی زبان هستند.


نشانه های عمده اتیسم


کاربرد زبان و ارتباط یک نشانه عمده در مبتلایان طیف اتیسم است و اساسا یک اختلال در ارتباط اجتماعی است و باعث طیف وسیعی از اختلالات می گردد که شامل توجه اشتراکی ، تقسیم لذت، تعاملات اجتماعی متقابل کلامی و غیر کلامی، رضایت متقابل اجتماعی و تعامل با همسالان، درک اهداف و نیات دیگران و تنظیم عواطف است. به دلیل ماهیت مشکل این بیماران با اعضای خانواده، همسالان و به طور کلی با شرکای ارتباطی خود موانع و مشکلاتی را در ارتباط و تعامل تجربه می نمایند.


باتوجه به موارد فوق، نقش آسیب شناس گفتار و زبان و گفتار درمانی یاشام در حمایت از فرد، محیط و شرکای ارتباطی بسیار محوری است تا برای فرد حداکثر فرصت را برای تعامل به منظور غلبه بر مشکلات فراهم نماید.
بیماران مبتلا به اختلالات نافذ رشد به دلیل نافذ بودن مشکلات ارتباط اجتماعی شان صرفنظر از سن، تواناییهای شناختی و عملکردشان در آزمونهای رسمی زبانی باید از خدمات آسیب شناسی گفتار و زبان استفاده نمایند. نقش گفتاردرمانگران را درمورد این بیماران نمی توان نادیده گرفت.
به شکل خلاصه می توان در مورد نقش گفتار درمان به موارد زیر اشاره نمود هر چند که نقش گفتاردرمان فقط به موارد ذکر شده محدود نمیگردد.


نقش گفتاردرمانگر در اتیسم / اوتیسم


۱- غربالگری: گفتاردرمانگران نقش ویژه ای را درشناسایی زود هنگام بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم دارند. آسیب شناسان گفتار و زبان یک منبع ارجاعی ویژه در این گروه از اختلالات می باشند و سبب می شوند که این بیماران به سایر خدمات تخصصی دسترسی داشته و مراجعه نمایند. بنابراین غربالگری یکی از نقشهای مهم گفتاردرمانگر در اتیسم / اوتیسم است.


۲- تشخیص افتراقی: آسیب شناسان گفتار و زبانی که دانش و مهارت کافی و ضروری را درمورد اختلالات طیف اتیسم به دست آورده اند می توانند این اختلال را تشخیص افتراقی بدهند. این متخصصین نقش بسیار برجسته ای را در تیمهای چند تخصصی بر عهده دارند و می توانند بیماران را برای بهره گیری از خدمات دیگر راهنمایی نمایند.


۳- نقش گفتاردرمانگر در اتیسم / اوتیسم در ارزیابی و مداخله: بهتر است آسیب شناس و گفتار و زبان به ارزیابی و درمان ابعادی از رشد بپردازد که برای به دست آوردن توانش ارتباط اجتماعی ضروری است. این سبب به وجود آمدن یک امتیاز ویژه در تطابق فرد با تفاوتهای خانوادگی، اجتماعی و زبانی می گردد.


آسیب شناس گفتارو زبان باید باید براساس شواهد بالینی تمرینات موثری را برای بیماران دارای اختلالات طیف اتیسم طراحی نماید. آنها باید براساس رویکردهای تجربی برای نیازهای ویژه این کودکان و خانواده هایشان چاره ای بیاندیشد که ترجیحات خانواده، تفاوتهای فرهنگی و شیوه یادگیری کودک در نظر گرفته شده باشد.
آسیب شناس گفتار و زبان باید برای شناسایی عملکردهای ارتباطی بالقوه رفتارهای چالش برانگیز این کودکان توسط شرکای ارتباطی آنها پافشاری نماید و آنها محیطی را برای این کودکان طراحی نماید که رفتارهای مثبت آنها را افزایش بدهد. برای به دست آوردن یک دید وسیع از ارتباط آسیب شناس گفتار و زبان باید موارد زیر را ارزیابی و تقویت نماید.


آیتمهای ارزیابی اتیسم توسط گفتاردرمانگر


الف- آغازگری ارتباط خود انگیخته: در فعالیتهای فعالیتها و موقعیت های اجتماعی ب- درک ارتباط کلامی و غیر کلامی در موقعیتهای اجتماعی، آکادمیک و اجتماعی ج- ارتباط در طیفی از عملکردهای اجتماعی که رشد متقابل و ترقی دهنده شبکه های اجتماعی و دوستان است د- روشهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی شامل ژستهای طبیعی، گفتار، اشاره، تصویر، کلمات نوشته شده، گزینه های عملکردی در رفتارهای چالش برانگیز و دیگر سیستم های ارتباطی جایگزین و افزوده ح- دستیابی به آموزشهای سواد آموزی و آکادمیک و فعالیتهای تحصیلی، فوق برنامه و شغلی


۴- نقش گفتاردرمانگر در اتیسم / اوتیسم کار با خانواده: آسیب شناس گفتار و زبان باید برای ارزیابی و درمان کودکان مبتلا به اختلالات نافذ رشد با خانواده همکاری نماید زیرا یک برنامه موثر به میزان همکاری خانواده وابسته است. آسیب شناس گفتار و زبان با مشاوره، آموزش، سرویسها و خدمات هماهنگ به حمایت از خانواده به پردازد.


۵- همکاری: آسیب شناس گفتار وزبان باید با خانواده، فرد مبتلا، سایر متخصصین همکاری نموده و از همسالان و کارکنان حمایت نماید


۶- متخصصان رشدی : آسیب شناس گفتارو زبان باید به عنوان یادگیرنده و آموزش دهنده در طراحی و آماده سازی و افزایش دانش و مهارتهای سایر متخصصین در این حوزه کاری برای خدمات رسانی بهتر به این طیف از اختلالات، همکاری نماید.


۷- تحقیقات: متخصصان پاتولوژی گفتار و زبان باید در شکل دهی تحقیقات رایج یا همکاری در افزایش دانش در مورد ماهیت ناتوانی، غربالگری، تشخیص افتراقی، نمایه های تشخیصی، ارزیابی، درمان و خدمات در دسترس افراد اتیسم فعالیت نمایند.


۸- حمایت از بیماران اختلال طیف اتیسم: آسیب شناس گفتار و زبان باید نقش عمده ای را در حمایت از بیماران اتیسم در مهارتهای ارتباط اجتماعی که منجر به استقلال بیشتر در خانه، مدرسه، محل کار و محیط های اجتماعی و به معنای گسترده تر در شبکه های اجتماعی می شود را داشته باشد.


اتیسم / اوتیسم در ICD10


راهنمای بین المللی طبقه بندی بیماری ها (ویرایش دهم ICD10
الف– تخریب کیفی در تعامل اجتماعی ب– تخریب کیفی در برقراری رابطه ج– الگوهای محدود، تکراری وکلیشه ای در رفتار، علایق و فعالیتها
علایم اتیسم در ICD10
الف– آسیب ارتباطی ب- الگو های فعالیتی، علاقه ای و رفتاری کلیشه ای، تکراری و محدود ج- عملکرد غیر عادی و یا تاخیری دریکی ازجنبه های زیر قبل از سه سالگی الف- تعامل اجتماعی ب- زبان به کاربرده شده در ارتباط اجتماعی و ج- بازی تخیلی نیز اشاره می کند ( انجمن روانپزشکان آمریکا[۲]، ۲۰۰۰).
شیوع اتیسم / اوتیسم
امروزه شیوع اتیسم / اوتیسم براساس مطالعاتی تخمین زده می شود که از سی سال پیش تا کنون انجام گرفته است و حداقل بیست و سه مطالعه در مورد آن انجام شده است. این مطالعات معیارهای تشخیصی متفاوتی را برای تشخیص افتراقی به کار برده اند و تعریف اتیسم، نوع و جمعیت نمونه های مورد مطالعه نیز در طی این سالها تغییر نموده است.
روتر شیوع اتیسم / اوتیسم را یک در ۵ هزار مورد گزارش نموده است و بیشتر روانپزشکان شیوع آنرا یک در دو هزار مورد می داند که در پسران ۴ و یا ۵ برابر بیشتر از دختران می باشد (دونالدسون مورگال[۱]، ۲۰۰۰).
مطالعات اخیر شیوع اتیسم / اوتیسم را حدود نه مورد در ده هزار مورد تخمین زده اند در مطالعه ای، تحقیقات راجع به اتیسم از سال ۱۹۸۵ جمع بندی گردیده است و میزان شیوع اتیسم ۱۰ تا ۱۲ مورد در هر ۱۰۰۰۰ مورد تخمین زده شده است.
اختلالات اتیسم در کشورهای جهان
در سالهای اخیر نوزده مطالعه در ده کشور جهان در مورد شیوع اتیسم انجام گردیده است و میانگین شیوع اتیسم پنج مورد در هر ده هزار مورد تخمین زده شده است .این یافته ها نشان می دهند که شیوع اتیسم در حال افزایش می باشد. دلیل آن می تواند آگاهی جمعیت انسانی از اتیسم و نوع ارزیابی های انجام یافته باشد.
اختلال اتیسم و جنسیت:
اختلالات طیف اتیسم در مردان سه تا چهار برابر بیشتر از زنان مشاهده می گردد. براساس مطالعه ای که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است شیوع اختلالات طیف اتیسم یک مورد در هر ۱۶۶ کودک گزارش شده است. میزان آن در پسران چهار برابر دختران است (فوم بون[۲]، ۲۰۰۳؛ فوم بون، ۲۰۰۵).
اتیسم و نژاد
مطالعه ایی با حضور ۲۶۸۵ بیمار، شیوع ۱ در هر ۱۵۵ نفر (۷/۰) با بالاترین میزان در نیو جرسی و پایین ترین میزان در آلاباما گزارش نمود. شیوع در سفید پوست ها بیش از سیاه پوستان و در مردان بیش از زنان گزارش شد. تغییرات شناختی در زنان بیش از مردان بود (کوکارو[۳]، برینکلی[۴]، آبرامسون[۵] وهمکاران ۲۰۰۷).
اتیسم در ایران
مطالعه ی دیگری که توسط غنی زاده در ایران انجام گردید میزان شیوع ۹/۱ در صد گزازش شد (غنی زاده، ۲۰۰۸). گروههای تحقیقی دیگر تفاوتی را در سیاه پوستان وسفید پوستان مشاهده نکردند. به نظر می رسد که شیوع اتیسم نسبت به دهه های گذشته افزایش چشمگیری پیدا کرده است
دلایل متعددی را می توان برای این افزایش در نظرگرفت که عبارتند از:
الف – تغییر معیار های تشخیص افتراقی، ب- افزایش آگاهی از اختلال، ج- فاکتور های خطر محیطی، د- تغییرات ژنتیکی – اجتماعی خاص (گیلبرگ[۷]، ۲۰۰۵؛ سیلبرمن[۸]، ۲۰۰۱؛ هربرت[۹]، ۲۰۰۶).
اتیسم اوتیسم در DSM-IV :
راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانپزشکی (ویرایش چهارم) اختلال طیف اتیسم و ویژگی های آنرا اینگونه بیان می کند.
الف- همه ی شش آیتم از شماره ی یک، دو و سه با حداقل دو مورد از شماره ی یک و یک مورد از شماره ی دو و سه:
۱– تخریب کیفی در تعامل اجتماعی،که حداقل دو مورد از موارد زیر باید وجود داشته باشد: الف- تخریب مشخص در کاربرد رفتار های غیرکلامی دیده میشود. تماس چشمی وبیان چهره ای مناسبی وجود ندارد. وضعیت بدنی و ژست برای تنظیم تعامل اجتماعی دچار مشکل است. ب- ایجاد رابطه ی مناسب با هم سالان مشکل دارد. این رابطه متناسب با سطح رشدی نیست.
ج- تعامل خود انگیخته مشکل دارد و نمی تواند علایق، لذات، و یا موفقیت را با دیگرانسانها سهیم شود(به عنوان مثال نقص نشان دادن، آوردن و یا نشان دادن علاقه).
د- تعاملات اجتماعی یا عاطفی در مبتلایان دچار مشکل است.
۲- تخریب کیفی مهارتهای ارتباطی که حداقل در یکی از موارد زیر خود را نشان دهد:
الف- زبان بیانی وجود ندارد. درصورت وجود زبان بیانی، این توانایی دچار نقص است. از ژست، میمیک یا اشاره برای ارتباط استفاده نمیکند
ب- اگر گفتار وجود داشته باشد ناتوانیهایی در شروع و حفظ مکالمه مشاهده میشود.
ج- از زبان به شکل کلیشه ای و تکراری استفاده میکند[۵]د- بازیها تنوع کمی دارند . بازیهای اجتماعی متناسب با سطح رشد مشاهده نمی شود.
۳-الگوهای رفتاری، علاقه ای و فعالیتی، تکراری، کلیشه ایی و محدود که حداقل باید در یکی از موارد زیرخود را نشان دهد:
الف- مشغولیت ذهنی با یک الگوی وجود دارد. این الگو محدود است. بشدت این الگوی کلیشه ای را تکرار می کند . به شکل غیر عادی به اجرای آن الگوی کلیشه ای وابسته است.
ب- آشکارا و انعطاف ناپذیر از حرکات و تشریفات خاص غیر کاربردی از خود نشان میدهد.
ث-سبک حرکتی تکراری وکلیشه ای (مانند حرکات پیچیده ی کل بدن)
د-مشغولیت ذهنی ثابت با قسمت های مختلف اشیا
ب- عملکرد غیر عادی و یا تاخیر یافته حداقل در یکی از جنبه های زیرکه شروع آن پیش از سه سالگی می باشد:
۱- تعامل اجتماعی ۲- زبانی که در ارتباط اجتماعی به کار می رود ۳- بازی تخیلی
ث- این اختلال معادلی برای اختلال رت یا اختلال پیش رونده ی کودکی نمی باشد (انجمن روانپزشکی آمریکا[۶]، ۱۹۹۴).
علت شناسی اتیسم / اوتیسم چیست؟ و عواملی ایجاد آن
ما در علت شناسی اتيسم / اوتیسم سه گروه عمده ی الف_ عوامل ارگانیک و بیولوژیک ب_ عوامل عصب روانشناسی کودکی و ج_ عوامل روانشناختی داریم.
الف_ علت شناسی اتيسم / اوتیسم با عوامل ارگانیک و بیولوژیک : در دسته عوامل ارگانیک و بیولوژیک عوامل زیر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند
۱_ عوامل بیوشیمیایی: در این دسته از عوامل، سیستم ایمنی بدن، واکسیناسیون، واکسن های سه گانه، مسمومیت ها مانند مسمومیت با فلزات سنگین مثل جیوه، دی اکسین، اختلالات ویتامینی/ معدنی، غذا و دیگر آلرژیها بررسی می شوند.
۲_ عوامل مغزی: در این دسته از علایم، آسیبهای عملکردی وساختاری مغز مانند آنسفالیت نوزادی مورد مطالعه قرار می گیرند.
۳_ عوامل ژنتیکی
۴_ عوامل مرتبط با سایر بیماریها
ب_ علت شناسی اتيسم / اوتیسم عوامل عصب روانشناسی کودکی
در مطالعه ی این عوامل موارد زیر مورد بررسی قرار می گیرد.
۱_ اختلالات ناشی از ضربه پیش و پس از تولد: در این دسته سطوح بیش از حد کورتیزول عوامل محیطی مانند کمبود تحریک مناسب مورد بررسی قرار می گیرد.
۲- اتیسم واکنشی
۳- اختلالات ناشی از ضربه نوزادی
ج_ علت شناسی اتيسم / اوتیسم عوامل روانشناختی:
این دسته از عوامل به بررسی پردازش اطلاعات شناختی و روانپزشکی نوزاد/ سلامت ذهن پرداخته می شود.
۱- پردازش اطلاعات شناختی: در این گروه از مطالعات به بررسی مشکلات درکی، تئوری ذهن و حساسیت بیش از حد پرداخته می شود.
۲- روانپزشکی نوزاد/ سلامت ذهن: در این شاخه از مطالعات مشکلات عاطفی، پویایی خانواده، کودک درون، انزواء دفاعی و توقف (نقص ساختار درونی ذهن، گسست آغاز) و افسردگی شدید مادر مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد.
در ادمه ی این مطالعه به شرح و توصیف موارد مهم و مرتبط خواهیم پرداخت
ژنتیک و اتیسم
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اتیسم پایه های وراثتی دارد. این شواهد عبارتند از: اول: مطالعات نشان داده اند که بستگان درجه یک افراد مبتلا به اتیسم نسبت به سطوح مبنای جمعیت دارای ریسک بالاتر در ابتلا به اتیسم هستند (فلوستین[۱] و روتر[۲]، ۱۹۸۸). برای مثال احتمال ریسک اتیسم در جمعیت عادی یک دو هزار و پانصدم تا یکهزارم می باشد (وینگ[۳]، گولد[۴]، یاتیس[۵]، بریرلی[۶]، ۱۹۷۹). در حالیکه این ریسک در خواهران و برادران فرد مبتلا سه در صد می باشد. براساس این یافته ها احتمال ابتلا به اتیسم در بستگان درجه یک بالاتر بوده واین یافته ها علل وراثتی را نشان می دهد.
مطالعه اتیسم در دوقلوها
دوم: مطالعات مربوط به دو قلوها نیز وجود علل ژنتیکی را ثابت می کند. میزان ابتلا به اتیسم در دوقلوهای تک تخمکی شصت درصد می باشد. درحالیکه میزان شیوع در دوتخمکی ها بیش از میزان خطر سایرخواهران و برادران نیست (بولتن[۷] و روتر ۱۹۹۰، فلوستین و روتر، ۱۹۸۸). محققان دیگر تفاوت بیشتری را در میزان ابتلا تک تخمکی ها و دوتخمکی ها به اتیسم گزارش نموده اند. این یافته ها فاکتور وراثتی در میزان ابتلا به اتیسم را ثابت می کنند.
این بیماری در دوقلو های تک تخمکی شصت درصد و در دو قلو های دو تخمکی صفر درصد می باشد. اما زمانی که شیوع در اختلالات طیف اتیسم بررسی می گردد نود و دو درصد شیوع را در دو قلوهای تک تخمکی و ده درصد شیوع را در دو قلو های دو تخمکی مشاهده می نماییم. با این یافته ها در می یابیم که اختلالات طیف اتیسم قطعا دارای علل ژنتیکی می باشد.
اتیسم تقریبا یک عارضه ی مردانه می باشد هفتاد و پنج درصد ازکل افراد مبتلا به اتیسم دارای مشکل ذهنی بوده و میزان نسبت مردان نسبت به زنان چهار به یک می باشد (روتر، ۱۹۷۸). اگر ضریب هوشی فرد مبتلا در دامنه ی طبیعی باشد (سندرم آسپرگر) این نسبت جنسیتی به نسبت نه به یک افزایش پیدا خواهد کرد. یافته ها نشان می دهد که ابتلا به اتیسم ارتباط قوی با جنسیت مرد دارد (سیمون بارون کوهن[۸]، ۱۹۹۹).
ناهنجاریهای ساختاری در سیستم عصبی:
سم یا عفونت ویروسی می تواند علت بروز اتیسم باشد. اختلالات خاص سیستم اعصاب مرکزی همراه با اتیسم نشان می دهد که اتیسم در دوران جنینی اتفاق می افتد. همراه با اتیسم ناهنجاریهایی در گوش اتفاق می افتد. دراین اختلال، ناهنجاری در دست یا پا مشاهده نمی کنیم. همانطور که می دانیم رشد گوش در روز بیست و چهارم حاملگی اتفاق می افتد در حالیکه رشد دست و پا در بیست و چهار هفتگی اتفاق می افتد بنابراین احتمال بروز اتیسم قبل از بیست وچهار هفتگی جنینی می باشد.
سرخجه: در کودکان مبتلا به این سندرم احتمال ابتلا به اتیسم افزایش می یابد. این ریسک فقط در دوران حاملگی وجود دارد و پس از آن احتمال ابتلا به اتیسم وجود ندارد.
عناصر فلزی: در تعدادی از مطالعات مسمومیت مادر با جیوه پیش از زایمان به عنوان یکی از علل احتمالی اتیسم مطرح شده است و برخی از مطالعات دیگر به ارتباط احتمالی اتیسم و مسمومیت با جیوه نرسیده اند. تعدادی از محققان نیز پیشنهاد نموده اند که فلز آهن این کودکان هم بررسی گردد (جان هوگس، ۲۰۰۷).
کرموزوم: کرموزومهای مختلفی در بروز اختلالات طیف اتیسم نقش دارند و نقش کرموزوم های ۱۵ و ۱۷ بیشتر است. شواهد نشان می دهد که اتیسم می تواند یک عارضه ی چند کروموزومی باشد (جان هوگس، ۲۰۰۷).
ژن: حدود ۳۰ ژن شناخته شده است که در بروز اختلالات طیف اتیسم نقش دارد (مخصوصا ژن متیلشن پری موتور). مسلم است که اتیسم یک ساختار ژنی پیچیده دارد (جان هوگس، ۲۰۰۷).
عوامل مربوط به والدین: کمبود بسیار شدید ویتامینD مادر در بروز عارضه ی اتیسم نقش دارد و اجتناب از نور خورشید می تواند مشکل ساز باشد. گروهی از محققان به این نتیجه رسیده اند که اتیسم ممکن است با هیجانهای طبیعی والدین مرتبط باشد و گروه دیگر عوامل آنتی تیروئیدی مسبب پایین بودن سطح تیروئید در والدین را در این اختلال موثر می دانند. مطالعه ی دیگر افزایش سن والدین را در این اختلال موثر می داند. عناصری که اختلالات خلقی و اضطراب را افزایش می دهند و والدینی که اختلالات نقص توجه و یادگیری دارند دارای ریسک بیشتر در داشتن فزند مبتلا به اتیسم هستند و لقاح مصنوعی به نظر ریسک ابتلا به اتیسم را کاهش می دهد (جان هوگس، ۲۰۰۷).
عوارض سیستم اعصاب مرکزی: یافته های مطالعات الکتروانسفالوگرافی[۱۴] نقص الیاف کورتیکوکورتیکال را در بروز این عارضه موثر می داند.
قشر پیشانی مغز: مناطق اربیتال و فرونتال مرتبط با آمیگدال و شکنج گیجگاهی فوقانی در کاهش قضاوتهای اخلاقی که از خصوصیات اتیسم است نقش دارد. مطالعات دیگر نشان داده اند که ناتوانی در انجام برخی از فعالیت های روانشناختی با آسیب نواحی اربیتال و فرونتال مرتبط با آمیگدال و نواحی دورسولترال پری فرونتال و هیپوکامپ ارتباط دارد.
محققان دیگر رشد ناهنجار مغزی مخصوصا در نواحی فرونتال را مرتبط با اختلالات طیف اتیسم می دانند. یافته های امآرآی ناهنجاریهای نواحی فرونتال دو طرف، گیروس فوزیفرم و مخچه را با این اختلالات مرتبط می داند (جان هوگس، ۲۰۰۷).
هیپوکامپ- آمیگدال: آمیگدال وهیپوکامپ همراه با ناحیه ی پری فرونتال در اختلالات طیف اتیسم ناهنجار هستند. در این اختلال آمیگدال در تنظیم دنیای درون فرد با محیط بیرونی عملکرد ضعیفی دارد. اختلال در ناقلهای سرتونرژیک هیپوکامپ منجر به تغییرات رفتاری می گردد. محققان گزارش نموده اند که در افراد اتیسم شکل هیپوکامپ متفاوت بوده و در سابیکلوم بدشکلی مشاهده می شود (جان هوگس، ۲۰۰۷).
نسبت ماده ی خاکستری به سفید:
در این افراد نسبت ماده ی خاکستری به سفید متفاوت بوده و در اندازه ی مغز نیز تفاوت مشاهده می گردد. و به خاطرافزایش پراکندگی حجم ماده ی سفید مغز، آسیبهای عملکردی در مهارتهای حرکتی مشاهده می شودکه این تغییر در اندازه و پراکندگی بعد از تولد به وجود می آید (جان هوگس، ۲۰۰۷).
سروتونین: همانگونه که در بالا گفته شد کودکان اتیسم در ناقلهای سروتوژنیک هیپوکامپ به کرتکس اختلال دارند. محققان دیگر تاکید نموده اند که کم فعالی سروتونرژیک مرکزی در افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم مشاهده می شود که در پاتوفیزیولوژی اتیسم نقش دارد (جان هوگس، ۲۰۰۷).
مینیکلومنس:
با توجه به کاهش عرض مینیکلومنس کورتکس در این بیماران می توانیم توانایی فوق العاده ی توجه متمرکز دربعضی از این بیماران را توضیح دهیم (جان هوگس ۲۰۰۷).
نورونهای آینه ای: ابن نورونها هنگام حرکت و مشاهده ی حرکت افراد دیگر فعال می شوند. اختلال عملکردی این نورونها در کودکان اتیسم می تواند مشکل تئوری ذهن در این کودکان را توضیح دهد
به این خاطر درک تفکر و احساسات نسبت به افراد دیگر در این مبتلایان مختل می شود. بطور مثال نقص نورونهای آینه ای را در واگیری خمیازه مشاهده می نماییم این اتفاق یک پدیده ی عادی می باشد که در کودکان اتیسم به ندرت مشاهده می شود (جان هوگس، ۲۰۰۷).
اختلاف کلی:
در سلولهای پورکنژ مخچه افزایش جزیی در دکربوکسیلایزگلوتامیک اسید در امآر انآ مشاهده می شود. روی هسته های دندانه ای اثر بازدارنده دارد و تغییراتی را در رفتار های حرکتی شناختی به وجود می آورد. به طورخلاصه ناهنجازیهای ساختاری در مغز شامل نواحی مخچه، سیتم لیمبیک، کرتکس تمپورال و فرونتال، جسم پینه ای و عقده های قاعده ای در افراد مبتلا به طیف اتیسم مشاهده می گردد (جان هوگس، ۲۰۰۷). اختلالات سیستماتیک: بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم اختلالات سیستماتیکی دارند که مهمترین آنها عبارت است از: الف- اختلالات خود ایمنی ب- عوامل رشدی و هورمونی پ- اختلالات الکترولیتی ج- فشارهای اکسایشی ح- سطح بالای تستسترون خ- موارد دیگر (جان هوگس، ۲۰۰۷). تئوریهای اتیسم چگونه اوتیسم را توضیح می دهد؟ تئوریهای اتیسم درک بهتری از اتیسم / اوتیسم ارایه می نماید. برای اینکه بتوانیم یک مشکل را به نحو احسن بررسی و مطالعه نماییم آگاهی از تئوریها مهم است. در اینجا ما میخواهیم تئوریهای اتیسم را بررسی نماییم. تئوریهای ارگانیک بیولوژیک
تئوریهای ارگانیک بیولوژیک یک دسته مهم از تئوریهای اتیسم می باشد. در این دسته از تئوریهای اتیسم، مواردی بررسی می شود که برای نشانه های بیماریهای اختلالات نافذ رشدی و درمان آنها نقصهای ارگانیک و بیولوژیک را مد نظر قرار می دهند.
تئوری آینه ی شکسته:
این تئوری مشکلات شناختی _ اجتماعی افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم را به بد عملکردی سیستم نورونهای آینه ایی نسبت می دهد. این سیستم نورونی در مهارت تقلید نقش دارد اما شواهد کمی برای اثبات تاثیر نقش این سیستم نورونی در افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم وجود دارد (ویکتوریا سوتگیت[۲]، ۲۰۰۸). این تئوری به مطالعه ی رفتار تقلیدی می پردازد (ویلیام و همکاران[۳]، ۲۰۰۱).
در تقلید حرکتی دست، عملکرد سیستم نورون های آینه ای موثراست ( آیاکوبونی [۵]، ۱۹۹۹؛ دکتی و همکاران[۶]، ۱۹۹۷). شواهد و یافته ها نشان می دهد که بد عملکردی این سیستم نورونی، سبب آسیب به توانایی تقلید می شود (ویکتوریا سیوتگیت[۷]، ۲۰۰۸؛ آیاباکونی و دوپرتو[۸]، ۲۰۰۶).
در این مدل بین یک سیستم مغزی (نورونهای آینه ای)، یک رفتار (تقلید) و یک اختلال (اتیسم) ارتباطاتی وجود دارد. این سیستم نورونی در تقلید، همدردی (گالسی، ۲۰۰۳)، تئوری ذهنی (گالسی و گولد من، ۱۹۹۸) و زبان (ریزولاتی و آربیب، ۱۹۹۸) نقش دارد و هرگونه آسیب و بد عملکردی آن باعث به وجود آمدن اختلالاتی می گردد (لوبرمن و راما چاندران[۱۵]، ۲۰۰۷). از آنجاکه تقلید توانایی شناختی اجتماعی است که با اختلالات این طیف و سیستم نورونهای آینه ای ارتباط دارد بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که تقلید می تواند کلید ارتباط اتیسم با سیستم نورونهای آینه ای است (آیاکوبونی، ۱۹۹۹؛ ویلییامز و همکاران، ۲۰۰۴[۱۶]).
تئوریهای رژیم غذایی:
هدف این نظریات بررسی ارتباط بین این اختلال و رژیم غذایی می باشد. در یکی از این تئوری ها رفتارهای اتیستیک به اختلالات متابولیک نسبت داده می شود (توانایی شکستن ترکیبات فنولیک آمین خاص).
پیشنهاد دیگر اذعان می داردکه عفونت مخمر کاندیدیازیس منجر به ایجاد علایم و رفتارهای اتیستیک می شود. تئوری سوم به نظریه ی بی تعادلی مواد شبه افیونی و ارتباطات آن با پروتین های گلوتین و کاسیین معروف است.
پیشنهادات دیگر واکسنها، مصرف آنتی بیوتیک، استرس، مسمومیت با جیوه و دیگر مسمومیت های محیطی به عنوان شروع کننده می دانند. لازم به ذکر است که این عوامل درکودکانی که از لحاظ ژنتیکی مستعد هستند تاثیر می گذارد (گولدن برگ و گولدن برگ، ۲۰۰۳).
نهايت مغز مذکر اتيسم و رفتارهای کودکان اتیسم
نهايت مغز مذکر اتيسم دیدگاه جدیدی را توضیح می دهد. این تئوری رشد مغز را با دید دیگری می بیند و با دانش ما در مورد اتیسم ارتباط نزدیکی دارد. نهایت مغز مذکر اتیسم به قبول ایده ی مغز مردانه وابسته است که در روانسنجی تعریف شده است.
زیر بنای ایده ی نهایت مغز مذکر اتیسم، مطالعات و تحقیقات، در مورد تفاوت های شناختی دو جنس می باشد. در ادامه به صورت مختصر این تفاوت ها را توضیح خواهیم داد
شواهد تفاوت شناختی زنان و مردان:
براساس برخی یافته های کلیدی در تئوری نهایت مغز مذکر اتیسم، زنان در موارد زیر تواناییهای بیشتری را نسبت به مردان از خود نشان می دهند.
وضعیت شناختی زنان در تئوری نهايت مغز مذکر اتيسم
الف_ تکالیف زبانی (شبیه تکالیف روانی زبانی کلماتی که با حرف ل شروع را بگو) . میزان رشد زبانی زنان سریعتر و احتمال ابتلای آنها به آسیب های ویژه ی زبانی کمتر است ب_ آزمون قضاوت اجتماعی ج- میزان همکاری و همدردی د- شناسایی سریع آیتم های قابل تطبیق (که به عنوان سرعت درکی نیز شناخته می شود) ق- روانی ایده ای (مثال تعدادی اشیا با رنگ یکسان را نام ببر)
ح- هماهنگی حرکتی ظریف (مانند قرار دادن قطعات پازل ریز در جای خود) چ- آزمون محاسبات ریاضی (کیمورا، ۱۹۹۲). خ- بازی نمادین در کودکی[۱۸] (هات، ۱۹۷۲).
وضعیت شناختی مردان در تئوری نهايت مغز مذکر اتيسم
مردان نیز در تواناییهای زیر نسبت به زنان توانا تر هستند
الف- استدلال ریاضی مخصوصا در هندسه و مشکلات محاسباتی بنیوو استانلی در ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳ نسبت زنان به مردان را در محاسبات سطح بالا ۱۳ به ۱ گزاراش نمودند. ب- تکالیف تصاویر پنهان (مثلا پیدا کردن تصویر جزیی از یک تصویرکل) (ویتکین و همکاران، ۱۹۷۱).
ج- تکالیف چرخش ذهنی (بطور مثال اگر یک تصویر بچرخد چگونه مشاهده خواهد شد و یا وقتی یک کاغذ سقوط می کند چگونه به نظر خواهد رسید)
پ- برخی مهارتهای فضایی (نه همه ی آنها) عمدتا هندسه ی. برتر بودن مردان در مهارتهای فضایی از کودکی مشخص می باشد. ح- فعالیتهای حرکتی هدف مدار شبیه هدایت و یا تفسیر موشکی یا پرتاب شونده ها بدون در نظر گرفتن تمرین
شواهدی که نشان می دهد مغز مردان و زنان در دوران جنینی تعیین می شود بعد از حاملگی سلول های جنین تمایز را آغاز می نمایند.در جنین مذکر زنو تایپ ایکسایگرگ رشد بیضه ها را کنترل می نماید. در حدود هشت هفتگی بیضه های رشد یافته و شکل گرفته شروع به ترشح هورمون تستسترون می نماید. یافته ها نشان می دهد که این هورمون روی رشد مغزی جنین تاثیر می گذارد و بنابراین تفاوت جنسیتی از دوران جنینی کاملا مشخص می باشد. در موشها تاثیر عضله سازی تولید تستسترون مشخص گردیده است (رهییس، شراین و گورسکی، ۱۹۹۰). نوزاد مونث انسان بعد از تولد تحریکات اجتماعی طولانی مدت تری را دریافت می نماید (مانند چهره ها و اصوات) در صورتیکه نوزاد مذکر بیشتر در معرض تحریکات مکانی فضایی قرار می گیرد (گودیناح، ۱۹۵۷؛ ایبل_ ایبیلسفلدت، ۱۹۸۹؛ مک گوینس و پریبام، ۱۹۷۹).
سطح تستسترون پیش از زایمان که به وسیله ی آمینوسنتز ارزیابی می شود توانایی بینایی فضایی را پیشگویی می نماید (گریمشاو، سیتارینیوس و فاینگان، ۱۹۹۵). آزاد شدن تستسترون در این مرحله از زندگی جنینی روی رشد مغز تاثیر می گذارد و منجر به ایجاد مغز مردانه و زنانه می گردد.
تفاوت مردان و زنان در تئوری نهایت مغز مذکر در اتیسم
علایمی از اتیسم که از شواهد تایید کننده تئوری نهایت مغز مذکر است.
۱- مردان در مقایسه با زنان در فالیت های بینایی_ فضایی قویتر هستند بیماران مبتلا به اتیسم و آسپرگر نیز در فعالیت های بینایی_ فضایی بهتر از زنان عمل می کنند مانند آزمون یافتن تصاویر پنهان (جولیفی و بارون کوهن).
۲- شیوع اتیسم در مردان بیش از زنان می باشد که میتواند از شواهد تایید کننده باشد. 3- رشد مهارتهای زبانی در مردان کندتر از زنان می باشد که میتواند از شواهد تایید کننده باشد. مبتلایان به اتیسم نیز دارای تاخیر در رشد مهارتهای زبانی می باشند که میتواند از شواهد تایید کننده باشد. (روتر، ۱۹۷۸).
۴-رشد مهارتهای اجتماعی در مردان کند تر از زنان می باشد. مبتلایان به اتیسم در رشد مهارتهای اجتماعی تاخیر بیشتری را دارند (اوریودان، بارون کوهن، جونز، استون و پلاایستید، ۱۹۹۶).
۵- زنان در مهارتهای ذهن خوانی نسبت به مردان تواناتر هستند. کودکان مبتلا به اتیسم و آسپرگر دارای نقص شدید در توانایی های ذهن خوانی هستند (بارون کوهن و همکاران ۱۹۹۶).
۶- والدین کودکان مبتلا به اتیسم و آسپرگر تواناییهای بینایی فضایی فوق العاده ای را از خود نشان می دهند و در ذهن خوانی نسبتا کند عمل می کنند (بارون کوهن و هامر).
۷- کارپوس کالوزم مردان نسبت به زنان کوچکتر می باشد و مبتلایان به اتیسم و آسپرگر دارای کاپوس کالوزم کوچکتری از مردان هستند (ایگاس، کورچیسن و سایتو، ۱۹۹۴).
۸- چپ دستی در مردان شایع تر است و در میان مبتلایان به اتیسم نیز شیوع چپ دستی بالاتر می باشد. فین، هومس، کاپلان، لوسی و واترهوس در ۱۹۸۴ شیوع چپ دستی در اتیسم را ۱۸ در صد گزارش نمودند. ساتز و همکاران در ۱۹۸۶ شیوع چپ دستی را در مبتلایان به اتیسم ۲۲ درصد گزارش نمودند.
باید اضافه نماییم که برتری دستی غیر عادی در کودکان دارای تاخیر رشدی نیز مشاهده می شود (بیشاپ، ۱۹۹۰).
سوالی که باقی میماند این است که آیا برتری دستی غیر عادی ویژه ی اتیسم است و یا به خاطر تاخیر رشدی است که در دوسوم کودکان اتیسم مشاهده می گردد.
۹- در جمعیت انسانهای عادی مغز مردان سنگین تر از مغز زنان میباشد و مغز مبتلایان به اتیسم از مغز مردان نیز سنگین تر می باشد (بایلی، ۱۹۹۴).
۱۰ – مردان دارای تواناییهای بیشتر در مهارتهای ریاضی، مکانیکی و بینایی_ فضایی نسبت به زنان هستند که در جمعیت زنان و مردان نیز مشخص می باشد. والدین کودکان اتیسم و آسپرگر نیز این ویژگی را به شکل نامناسبی نشان می دهند (بارون کوهن، ویلورایت، بولتون، استوت و گودیر، ۱۹۹۶). این تواناییها به جسم قومی خوب نیاز دارند در حالیکه به مهارتهای روان قومی ای به رشد یافتگی جسم قومی نیاز ندارند.
موارد نقض نهایت مغز مذکر اتیسم
غلبه ی طرفی مردان بیشتر از زنان است بنابراین مبتلایان اتیسم باید غلبه ی طرفی بیشتری نشان دهند. مطالعات روی برتری طرفی مغز در مبتلایان به اتیسم با استفاده از آزمون شنود دوگانه و پتانسیلهای شنیداری برانگیخته ناهنجایهایی را مشخص می نماید که در تضاد با پیش بینی تئوری می باشد.
پرییور و برادشاو در ۱۹۷۹ متوجه شدند که کودکان اتیسم در آزمون شنود دوگانه گوش راست را ترجیح نمی دهند. داوسون، فینلی، فیلیپس و گالپرت در ۱۹۸۶ متوجه شدند که کودکان اتیسم عدم تقارن را در پاسخهای گفتاری شنیداری برعکس گروه کنترل نشان نمی دهند.
مطالعات با استفاده از اس_ پی_ ای_ سی_ تی نشاندهنده نقص در عدم تقارن نیمکره ای است.(چیرون، لبویر، لون، جامباکیو، نوتین و سیروتا، ۱۹۹۵). ساتز ادعا میکند که برتری طرفی کودکان اتیسم در مقایسه با کودکان طبیعی خیلی ضعیف می باشد . این یافته ها از موارد نقض نهایت مغز مذکر اتیسم می باشد.
محققان تنها برتری طرفی زبانی کودکان اتیسمی که تاخیر زبانی زیاد و چشمگیری داشته اند را بررسی نموده اند. مطالعه روی تواناییهای بینایی_ فضایی کودکان اتیسم و آسپرگر خالص میتواند صحت این تئوری تایید کند.
نتیجه گیری از مدل نهایت مغز مذکر:
در این مدل قرار گرفتن همه ی افراد در طیفی بین مغز زنانه و مغز مردانه یک فرض اساسی می باشد. براساس این نظریه افراد دارای تعادل شناختی کسانی هستند که جسم قومی و روان قومی خوب و سالمی دارند و هیچ اختلافی بین آنها مشاهده نمی شود.
افراد دارای فیزیک جمعی بهتر از روان جمعی وجود دارند که این با وضعیت مغز مردانه همبستگی دارد. در افراد دیگر اختلاف ناچیز با مغز نوع مردانه وجود دارد که در سندرم آسپرگر مشاهده می کنیم.
ممکن است با وجود اختلاف قابل توجه سندرم آسپرگر فرانک و با افزایش این اختلاف سندرم اتیسم کلاسیک را مشاهده خواهیم نمود (سیمون بارون کوهن، ۱۹۹۹).
کودکان مبتلا به سندرم ویلیامز را نیز می توانیم به عنوان شکل نهایی مغز زنانه در نظر بگیریم (ویلییامز، بارنت و مک،۱۹۹۰[۵]). تاکنون پایه های عصب زیستی نورو بیولوژیکی این مدل مشخص نشده است (سیمون بارون کوهن، ۱۹۹۹).
کارکرد اجرایی اتیسم / اوتیسم
یکی از نظریه های مطرح در اتیسم نظریه کارکرد اجرایی اتیسم / اوتیسم است. نظریه کارکرد اجرایی اتیسم / اوتیسم یکی دیگر از آسیب های اختلال طیف اتیسم را تبیین می کند.
عملکرد اجرایی از مکانیسم هایی است که در افراد عادی سبب توانایی تغییر توجه منعطف، جلوگیری از پاسخ های تکانشی، ایجاد رفتار های هدف مدار و حل مسله به شیوه ی منظم و با برنامه می گردد. اساس کارکرد اجرایی اتیسم / اوتیسم بدون اصطلاحات اجرای مرکزی یا سیستم نظارتی ما فوق توسط نورمن و شالیس در ۱۹۸۰ توصیف گردید.
عملکردها به وسیله ی محیط کنترل می شوند یعنی ارگانیسم به علایمی که رفتار را برمی انگیزاند پاسخ می دهد. بدون وجود سیستم توجهی مافوق شمای فعالیت یا برنامه های حرکتی بین خودشان برای اجرا رقابت می کنند که جایگاه آن در سیستم برنامه ریزی مباحثه ای قرار دارد.
در نظر شالیس این سیستم یکی از عملکرد های عقده های قاعده ای می باشد در حالیکه سیستم توجهی مافوق یکی از عملکرد های لب فرونتال می باشد. این سیستم اجازه می دهد که فعالیت های معمول بازداری شوند.
این ادعا که سیستم توجهی مافوق از عملکرد های لب فرونتال می باشد از مطالعه ی بیماران با آسیب در لب فرونتال ثابت شده است.
آزمونهای سنجش عملکرد اجرایی عبارتند از:
الف – آزمون منظم کردن کارت های ویسکانسین: در این آزمون فرد باید بتواند روش منظم کردن کارت ها را به صورت قابل انعطافی تغییر دهد (ملینر [۸]، ۱۹۶۴).
ب- آزمون شهر هانوی که آزمون اصلاح شده ی آن به اسم شهر لندن می باشد. در این آزمون فرد باید قبل از عمل با برنامه ریزی به حل مسله بپردازد.
ج- آزمون روانی کلامی یا آزمون اف- آ-اس در این آزمون فرد باید کلماتی را بگوید که کلمات آن با حروف ارایه شده شروع می شوند. در این آزمون محدودیت زمانی وجود دارد.
د- آزمون رسیدن از میانبر: در این آزمون فرد باید مسیر مستقیم رسیدن به هدف قابل مشاهده را بازداری نماید و از مسیر میانبر برای رسیدن به هدف استفاده نماید.
ضایعه لب فرونتال در بیماران اتیسم:
بیماران اتیسم و بیمارانی که در آنها ضایعه لب فرونتال دیده می شود در انجام این آزمونها توانایی ندارند. از این یافته می توانیم اینگونه نتیجه گیری نماییم که بیماران اتیسم نیز ممکن است ضایعه ی لب فرونتال داشته باشند. یک نتیجه ی منطقی دیگر این یافته، این است که کودکان اتیسم در اجرای آزمون های تئوری ذهن توانایی ندارند.
شکی وجود ندارد که بیماران اتیسم اختلال عملکردی اجرایی دارند و یکی از نشانه های آسیب فرونتال، بد عملکردی اجرایی می باشد. بد عملکردی اجرایی در طیف وسیعی از اختلالات کلینیکی اتفاق می افتد و این علامت ویژه ی اختلالات طیف اتیسم نمی باشد.
بیماران دارای نقص در عملکرد اجرایی
هشت گروه از بیماران زیر در آزمون بد عملکردی اجرایی از خود آسیب نشان می دهند. الف- اسکیزو فرنی، ب- بیماران دارای اختلال پی – کی – یو، د-بیماران دارای اختلال وسواس – اجباری، ح- سندرم ژیل دلا توره، ج- نقص توجه همراه با اختلال بیش فعالی، چ- پارکینسون، خ- سندرم لب فرونتال، ق- کودکان و بزرگسالان دارای نقص ذهنی.
این یافته ها نشان می دهد که مابین دسته بندی های روانپزشکی و مفهوم سندرم بد عملکردی تعریف شده توسط ویلسون[۱۲] و بادلی[۱۳] هم پوشانی خاصی وجود ندارد. همه ی این عارضه ها دارای آسیب در اجرا هستند اما منجر به اختلال اتیسم نشده اند. بد عملکردی اجرایی به تنهایی نمی تواند بیماری اتیسم را توصیف نماید.
تعدادی از بیماران عدم ارتباط بین عملکرد اجرایی و تئوری ذهن را نشان می دهندکه برای اثبات استقلال این فرآیند ها از یکدیگر به آزمونهای دقیقتری نیاز داریم. عملکرد اجرایی مفهوم بسیار پیچیده ای است که در یک سطح قابل تجزیه و تحلیل نمی باشد.
این مدل پیشنهاد می کند که این فرآیند دارای چندین سطح می باشد که در بررسی های جزیی تر این سطح از اختلالات به طور واضحی خود را نشان می دهند.این نظریه همه ی ابعاد اتیسم را توضیح نمی دهد.
آزمونهایی که افراد اتیسم در آنها موفق هستند.
تعدادی از مطالعات نشان داده اند که کودکان اتیسم در انجام آزمون های زیر مانند افراد عادی موفق هستند.
الف- گرفتن چشم انداز بینایی: در این فعالیت کودک باید بتواند بگوید که شخص دیگر در وضعیت فضایی آنها چه چیزی را می تواند ببیند حتی اگر با چیزی که به طور معمول کودک می بیند، متفاوت باشد.
ب- آزمون تصویر اشتباه: در این فعالیت کودک باید تفسیر نماید که چه چیزی در یک تصویر کهنه ی واقعی خواهد بود در حالیکه می داند واقعیت تغییر یافته است
ج- آزمون نقشه ی اشتباه: این آزمون مانند آزمون تصویر اشتباه است با این تفاوت که به جای تصویر نقشه را به کار می بریم.
ح- آزمون نقاشی اشتباه (چارمن و بارون کوهن، ۱۹۹۲).این آزمون نیز توانایی مانند توانایی آزمون تصویر اشتباه را می سنجد با این تفاوت که نقاشی را به جای تصویر به کار می بریم.
خ- آزمون مدل اشتباه: این آزمون نیز مانند آزمون تصویر اشتباه می باشد با این تفاوت که مدل را به جای تصویر به کار می بریم
چ- آزمون واقع گرایی ذهنی در نقاشی: در این آزمون از کودک خواسته می شود که تصویر شی را بکشد که قسمتی از آن خارج از دید می باشد بطور مثال از آزمودنی خواسته می شود که فنجان قهوه ای را بکشد که دسته ی آن خارج از دید می باشد. در این آزمون کودک اتیسم واقع گرایی ذهنی را نشان می دهد که متناسب با سن ذهنی اش می باشد و مانند افراد غیر اتیسم با سن ذهنی مشابه عمل می کند (به طور مثال زیرسن ذهنی ۶سال).
برای مثال آنها دسته ی فنجان قهوه ی خارج از دید خود را نقاشی می نمایند البته باید در نظر داشته باشیم که سن واقع گرایی بینایی حدود ۶ سالگی می باشد و زیر این سن آنها هرچه را مشاهده می کنند به تصویر می کشند نه آنچه را که درباره ی آن اطلاعات دارند.
این آزمون نشان می دهد که اگر آنها اسیر واقعیات هستند باید واقع گرایی بینایی پیشرسی را نشان بدهند در حالیکه آنرا در کودکان اتیسم مشاهده نمی کنیم.
موفقیتها و شکستهای کارکرد اجرایی اتیسم / اوتیسم:
به خاطر دلایلی که در بالا گفته شد نظریه ی عملکرد اجرایی به توضیحات بیشتری نیاز دارد. علاوه بر این تقلیل تئوری ذهن به نظریه ی عملکرد اجرایی بعید است . نقص عملکرد اجرایی به همراه نقص تئوری ذهن اتفاق می افتد. هر دو این نظریات در توضیح، مشکل ناحیه پیشانی مغز را دخیل می دانند. با وجود این انتقادات تئوری عملکرد اجرایی در مورد اتیسم، نظریه ی مهمی می باشد.


تئوری عملکرد اجرایی در تبین برخی از رفتارهای اختلالات طیف اتیسم نظریه ی موفقی است. رفتارهای تکراری، و بیمار گونه ی این اختلالات را توصیف می نماید. این رفتار ها با استفاده از نظریه تئوری ذهن قابل توصیف نیست.
رفتارهای تکراری و بیمار گونه از علایم آسیب لب فرونتال با درگیری عملکرد اجرایی است که در اختلالات طیف اتیسم مشاهده می شود (شالیس، ۱۹۸۸). در این دیدگاه دو نقص شناختی مسئول دو رفتار غیر عادی متفاوت می باشد.

تئوری کور ذهنی


ناهنجاریهای اجتماعی و ارتباطی این سندرم منجر به آسیب، در رشد تئوری ذهن و یا ظرفیت ذهن خوانی می گردد. این تئوری را در متون بصورت تئوری کور ذهنی نیز مشاهده میکنیم.


این نظریه بیان می کند که افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در رشد توانایی تئوری ذهن (تئوری کور ذهنی) تاخیر دارند. تئوری ذهن (یا تئوری کور ذهنی) یعنی توانایی قراردادن خود به جای فرد دیگر و تصور احساسات و افکار او (بارون کوهن، لسلی و فریث، ۱۹۸۵[۱]؛ بارون کوهن وهمکاران، ۲۰۰۵).


وقتی که ما ذهن خوانی یا اندیشه پردازی می کنیم و نه تنها وضعیت رفتاری دیگران را متوجه می شویم بلکه می توانیم کل وضعیت ذهنی فرد دیگر را متوجه شویم و پیش بینی نماییم که او در مرحله ی بعد چه کاری را انجام خواهد داد. این تئوری کودکان دارای اختلال طیف اتیسم را دارای درجاتی از کور ذهنی می داند که رفتار انسانهای دیگر را غیر قابل پیش بینی، گیج کننده و حتی ترسناک تصور می کند.


شواهد این مشکلات از آنجا ناشی می شود که افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در هر مقطع از رشد خود ناهنجاریهایی را در ظرفیت ذهن خوانی از خود نشان می دهند. در فرد چهارده ماهه ی طبیعی توانایی توجه مشترک را می توانیم مشاهده نماییم. فرد به اشاره کردن یا خیره شدن فرد دیگر پاسخ می دهد، در این مرحله فرد نه تنها به صورت و چشم فرد دیگر نگاه می کند بلکه به چیزی که توجه فرد دیگر را جلب نموده است دقت می کند (اسکافی و برونر[۶]، ۱۹۷۵).


کودک اتیسم و بازی وانمودی:


کودکان مبتلا به طیف اتیسم فرکانس کمتری از توجه مشترک را از خود نشان می دهند (اسویتن هام، بارون کوهن وچارمن، ۱۹۹۸) . در کودک بیست و چهار ماهه ی طبیعی ما می توانیم بازی وانمودی را مشاهده نماییم که در این حالت کودک با به کار بردن مهارتهای ذهن خوانی خود می تواند ذهن افراد دیگر را بفهمد (لسلی، ۱۹۸۷) . کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم بازی های وانمودی کمتری را از خود نشان می دهند و در صورت وجود نیز به در قالب های قانون مدار متوقف می گردد (بارون کوهن، ۱۹۸۷).


توانایی ذهن خوانی کودک ۳ ساله:


کودک سه ساله می تواند از آزمونی که در آن دیدن منجر به آگاهی از آزمون می شود موفق گردد. یعنی می تواند بفهمد که تنها لمس جعبه نمی تواند برای آگاهی از درون جعبه کافی باشد. کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در این آزمون تاخیر دارند (پرات و برایانت، ۱۹۹۰؛ بارون کوهن و گود هارت، ۱۹۹۴).


توانایی ذهن خوانی کودک ۴ ساله:


کودک چهار ساله می تواند در آزمون عقیده ی اشتباه موفق باشد و بفهمد که یک نفر دیگر درباره ی جهان یک ایده ی اشتباه دارد (ویمر و پرنر، ۱۹۸۳). بیشتر کودکان اتیسم در انجام این آزمون دارای تاخیر هستند (بارون کوهن، لسلی و فرث، ۱۹۸۵). دروغ گفتن را کودک چهار ساله ی طبیعی به آسانی متوجه می شود (سودیین و فریث، ۱۹۹۲). اما بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم فرض می کنند که همه راست می گویند و از این که ممکن است افراد چیزی بگویند که معنی اش مجازی است تعجب می کنند (بارون کوهن، ۱۹۹۲؛ بارون کوهن، ۲۰۰۷).


توانایی ذهن خوانی کودک ۹ ساله:


کودک نه ساله می تواند متوجه شود که چه چیزی ممکن است به احساسات دیگران صدمه بزند بنابراین او آن کار را انجام نمی دهد اما کودکان مبتلا به سندرم آسپرگر با وجود هوش طبیعی در این مهارت حدود سه سال تاخیر دارند (بارون کوهن، اوریندان جونس، ۱۹۹۹). کودک نه ساله ی عادی می تواند بیان افراد دیگر را از روی چشمان آنها تفسیر نماید و متوجه شود که آنها ممکن است چه فکری کنند ویا چه احساسی داشته باشند.
اما این آزمون برای کودکان و بزگسالان مبتلا بسیار مشکل می باشد. بزرگسالان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم امتیازی پایینتر از میانگین را در آزمون ذهن خوانی پیشرفته بدست می آورند (بارون کوهن، ویلیرات و هیل، ۲۰۰۱).


تئوری ذهن


شواهد نواحی خاصی از مغز افراد عادی را مسئول توانایی تئوری ذهن میداند و بیان می کند که ناحیه مزبور در افراد اتیسم آسیب دیده است. با فرض صحیح بودن آن میتوانیم بگوییم دلیل ژنتیکی بوده و اتیسم ارثی است. مطالعات در فرهنگ های مختلف نشان دهنده کنترل ژنتیکی رشد تئوری ذهن است. کودکان همسن در فرهنگ های مختلف عملکرد یکسان و موفقی را نشان می دهند (آویس و هاریس، ۱۹۹۱).


جایگاه دقیق ناحیه ای از مغز که این وظیفه را بر عهده دارد مشخص نمی باشد ولی ناحیه ی احتمالی قشر اربیتو-فرونتال می باشد. در تصویربرداری عملکردی به وسیله ی اس_ پی_ ای_ سی_ تی نشان داده شده است که هنگام تفکر فرد روی واژه ها، وضعیت ذهنی این نواحی فعال می گردد (بارون کوهن، رینگ و همکاران، ۱۹۹۴).

وقتیکه فرد درباره ی تفکراتش نقاشی می کند قشر فرونتال میانی چپ فعال می گردد که این یافته با پی_ ای_ تی تایید می گردد (فلتچر، هاپی، فریث، باکر، دولان، فراکوویاک و فریث، ۱۹۹۵؛ گویل، گرافمن، ساداتو، هالت، ۱۹۹۵). دیگر نواحی درگیر هسته های بادامی و شیار گیجگاهی فوقانی می باشد. این نواحی حلقه عصبی را تشکیل می دهند که پردازش تئوری ذهن را بر عهده دارند (بارون کوهن و رینگ، ۱۹۹۴).


خلاصه ی نتایج مطالعات ذهن خوانی کودکان اتیسم/ اوتیسم


در اینجا ما به بررسی تئوریهای مطالعات ذهن خوانی میپردازیم. در این مطالعات رشد کودکان عادی ۴ ساله توانایی انجام تکالیف را دارند. حال ببینیم وضعیت کودکان اتیسم چگونه است.


نتایج مطالعات ذهن خوانی در آزمونهای تمایز ذهنی_ واقعی


اکثریت کودکان اتیسم به آزمونهای تمایز ذهنی_ واقعی به صورت شانسی پاسخ می دهند. (بارون کوهن، ۱۹۸۹). این کودکان نمی توانند بین شی واقعی و شی تخیلی تمایز قایل شوند.
کدامیک از موارد زیر را می توانیم لمس نماییم؟ بیسکویت و یا یک تفکری از بیسکویت. در این آزمون کودک ۳ ساله ی طبیعی سریع متوجه می شود. در حالیکه کودکان اتیسم / اوتیسم به این پرسش به صورت تصادفی پاسخ می دهند.


نتایج مطالعات ذهن خوانی در توصیف وضعیت ذهنی


کودکان اتیسم (اوتیسم) عملکرد مغز را به درستی متوجه می شوند ولی از عملکرد ذهن درک ضعیفی دارند (بارون کوهن، ۱۹۸۹). آنها میدانند که مغز باعث می شود که ما حرکت کنیم و کارها را انجام بدهیم. ولی نمیتوانند به طور خود انگیخته عملکرد ذهنی ،ذهنرا متوجه شوند (مانند تفکر، رویا، آرزو). کودکان سه ساله این اصطلاحات را برای توصیف وضعیت ذهنی خود به کار می برند (ولمان و ایستس، ۱۹۸۳).


نتایج مطالعات ذهن خوانی در تمایز بین واقعیت و ظاهر


بیشتر کودکان اتیسم نمی توانند بین واقعیت و ظاهرتمایز قایل شوند (بارون کوهن ۱۹۸۹). آنها نمی توانند ایراد شی را توصیف نمایند. آنها نمی توانند بین چیزی که شی شبیه آن است. و آنچه که واقعا آن شی است تمایز قایل شوند.
مثلا این چیست؟ یک شکلات قرمز رنگ در شکل یک سیب پاسخ کودک ۴ ساله: شی مبهم. شبیه چیست؟ و واقعا چه چیزی است؟ او پاسخ می دهد که شبیه سیب است ولی در واقع شکلات است (فلاول، فلاول و گرین، ۱۹۸۳).
پاسخ کودک اتیسم: او فقط به یک بعد شی دقت می کند و پاسخ می دهد. اون شبیه چیه؟ اون شبیه یک سیبه و واقعا هم یک سیب است.


نتایج مطالعات ذهن خوانی درآزمون ایده ی اشتباه:


بیشتر کودکان اتیسم در آزمونهای اولین ترتیب ایده ی اشتباه ناتوان هستند. آنها در آگاهی از ایده های مختلف افراد دیگر نقص دارند. (بارون کوهن و همکاران،۱۹۸۶؛ . پرنر، فریث، لسلی و لیکام، ۱۹۸۹؛ سویتنهام، ۱۹۹۶؛. رد و پترسون، ۱۹۹۰).


نتایج مطالعات ذهن خوانی در آزمون سالی و سارا:


افراد اتیسم در آزمونهایی که دیدن منجر به دانش می شود شکست می خورند. (بارون کوهن و گود هارت، ۱۹۹۴؛ لسلی و فریث، ۱۹۸۸). برای مثال به کودک دو عروسک نشان میدهیم. یکی از آنها به درون جعبه نگاه می کند. دیگری آنرا لمس می کند. از او می پرسیم کدامیک می داند داخل جعبه چیست؟ کودکان اتیسم به این سوال شانسی پاسخ می دهند. کودک طبیعی سه یا چهار ساله قضاوت درستی را انجام می دهد. عروسکی که به درون جعبه نگاه می کند. می داند داخل آن چیست.


توانایی جداسازی واژه های ذهنی:


کودکان طبیعی توانایی جداسازی واژه های ذهنی (مانند تصور، دانش و آگاهی) را از لیست کلمات خود دارند. اکثر کودکان مبتلا به اتیسم این کار را به صورت شانسی انجام می دهند. (بارون کوهن، رینگ، موری آرتی، شیمیتز، کوستا و یل، ۱۹۹۴). کودکان اتیسم توانایی جداسازی واژه های توصیف کننده ی وضعیت فیزیکی بدن را دارند.


واژه های بیان کننده وضعیت ذهنی:


در گفتار خود انگیخته ی کودکان اتیسم واژه های بیان کننده ی وضعیت ذهنی مشاهده نمی شود. (تاگر، فلوسبرگ، ۱۹۹۲؛ بارون کوهن و همکاران، ۱۹۸۶). در کودکان طبیعی در سنین ۱۸ تا ۳۶ ماهگی واژه هایی مانند فکر می کنم، می دونم، تصور می کنم. آرزو می کنم. امیدوارم و غیره به طور خود انگیخته تولید شده و در جای درستی استفاده می گردد (ولمان، ۱۹۹۰). در گفتار خود انگیخته ی کودکان اتیسم این واژه ها دیده نمی شود و در صورت وجود نیز فراوانی آن کم است.


بازیهای نمادین خود انگیخته :


تولید بازیهای نمادین خود انگیخته در این کودکان صدمه دیده است. (بارون کوهن، ۱۹۸۷؛ وینگ، گوولد، یاتیس و بریرلی، ۱۹۷۷؛ لویس و بوچر، ۱۹۸۸). بازی نمادینی که در این آزمون به کار میرود. باید ساده باشد. چون باید در انجام آن وضعیت ذهنی وانمود کردن نیز مد نظر قرار گیرد. کودک دوساله بدون هیچ تلاشی می تواند بین انجام واقعی عمل و وانمود کردن انجام آن عمل تفاوت قایل شود (لسلی، ۱۹۸۷). گاهی مادر واقعا غذا می خورد (قاشق را در دهان می گذارد و غذای واقعی می خورد ). در حالیکه در مواقع دیگر مادر وانمود می کند که غذا می خورد. (خودکار را در دهان می گذارد و ادای خوردن در می آورد و می خندد).


کودکان معمولی سریعا چنین رفتار هایی را متوجه می شوند و خودشان نیزچنین رفتار هایی را انجام می دهند. در تشخیص دنیای ذهنی از دنیای واقعی نیز هیچ مشکلی ندارند. کودکان اتیسم معمولا کمتر وانمود سازی می کنند. هنگام مشاهده آن نیز سر در گم می شوند. نمی توانند بین واقعیت و وانمود کردن تمایز قایل شوند.


فهم دلایل عواطف در کودکان اتیسم / اوتیسم


کودکان عادی دلایل عواطف را می فهمند (مانند عکس العمل به وضعیت فیزیکی). کودکان اتیسم علل ذهنی عواطف را متوجه نمی شوند (مانند عقاید). (بارون کوهن، ۱۹۹۱؛ بارون کوهن، اسپیتز و کروس، ۱۹۹۳). برای مثال اگر احمد واقعا زمین خورده و پایش زخمی شده احساس ناراحتی می کند. اگر احمد واقعا کادویی گرفته خوشحال می شود. اما این نکته را به خوبی متوجه نمی شوند. که احمد اگر کادو بگیرد حتی اگر این کادو واقعی نباشد او خوشحال خواهد بود. کودکان عادی در حدود سن ۴ سالگی عواطف وابسته به ایده را به خوبی متوجه می شوند.


تفسیر وضعیت نگاه:


کودکان اتیسم در شناسایی ناحیه ی چشم در صورت مشکل دارند. وضعیت چشم در صورت می تواند فکر کردن و یا نیاز را نشان دهد. (برون کوهن و کروس، ۱۹۹۲؛ بارون کوهن، کامپبل، کارمیلوف اسمیت، گرانت و والکر، ۱۹۹۵). کودکان عادی می توانند وضعیت نگاه کردن را تفسیر نمایند.


هدف و نیت فعالیتها :


کودکان اتیسم در تشخیص تصادفی و یا هدفمند بودن پدیده ها نقص دارند (فیلیپس، ۱۹۹۳). این کودکان نمی توانند تشخیص دهند. که آیا فرد از انجام کاری هدفی داشته و یا آن پدیده به صورت تصادفی اتفاق افتاده است.


فریب در کودکان اتیسم:


آنها نمی توانند فریب بدهند (بارون کوهن، ۱۹۹۲؛ سودین و فریث، ۱۹۹۲). بنابراین می توانیم حدس بزنیم که آنها نمی دانند که ایده های انسانها می تواند تغییر نماید. انسانها می توانند عقایدشان را دستکاری نمایند. کودکان طبیعی در سن ۴ سالگی کاملا میتوانند خود را با دروغ گفتن هماهنگ نمایند. و متوجه دنیای ذهنی انسانهای دیگر می شوند.


درک کنایه:


بیشتر کودکان اتیسم در آزمونهای درک کنایه، ریشخند ومسخره کردن مشکل دارند. این حالات گفتار را تنها با نیت گوینده می توانیم تفسیر نماییم. تفسیر تحت اللفظی آنها امکان ندارد (هیپ، ۱۹۹۴). این یافته ها نشان می دهد که کودکان اتیسم به کلمات واقعی گفته شده آگاهی دارند. اما با واژه های ذهنی و معانی مجازی آنها مشکل دارند.


کاربردشناسی کودکان اتیسم:


اکثر کودکان اتیسم نمی توانند ابعاد کاربرد شناسی را در گفتار خود تولید نمایند. (بارون کوهن، ۱۹۸۸؛ تاگر_ فلاسبرگ، ۱۹۹۳). خطا در قوانین کاربرد شناسی را تشخیص نمی دهند.
کودکان طبیعی به نواقص اصول کاربرد شناسی حساس هستند. اما کودکان اتیسم این حساسیت را ندارند.
بیشتر قوانین کاربرد شناسی گفتار گوینده را با انتظارات، داتسته ها و یا علایق شخص مرتبط می نماید. بنابراین میتواند به شکل واقعی با حساسیت ذهنی شخص دیگر ارتباط برقرار نماید.


نمادهای ذهنی در اتیسم:


یبشتر کودکان اتیسم در فهم نمادهای عینی (نقاشی ها ، عکسها، نقشه ها و مدلها) مشکل ندارند. در حالیکه نمی توانند نمادهای ذهنی شبیه عقاید را متوجه شوند. (چارمن و بارون کوهن،۱۹۹۲؛ چارمن و بارون کوهن، ۱۹۹۵؛ لیکام و پرنر، ۱۹۹۱؛ لسلی و تایسس، ۱۹۹۲). ویژگیهای خاصی در نمادهای ذهنی وجود دارد که سبب می شود کودکان اتیسم در درک آنها مشکل داشته باشند.


قضاوتهای روانشناختی اتیسم:


قضاوت منطقی آنها در مورد کلمات عینی آسیب ندیده است. اما آنها در قضاوتهای روانشناختی در مورد کلمات ذهنی مشکل دارند (اسکات و بارون کوهن، ۱۹۹۶). همه ی شواهدی بالا نشاندهنده نقص درک وضعیت های ذهنی است. اتیسم را متوانیم شامل درجه ای از کور ذهنی بدانیم. (بارون کوهن،۱۹۹۰؛ بارون کوهن، ۱۹۹۵).


نکات مهم در آزمون ایده اشتباه:


تعداد بسیار کمی از کودکان اتیسم می توانند آزمون اولین ایده ی اشتباه اولین دستور[۲۷]را پاسخ دهند. (آزمون اولین دستور تفسیر چیزی است که یک شخص فکر می کند). اما این کودکان اغلب به آزمون دومین دستور ایده ی اشتباه پاسخ نادرست می دهند (بارون کوهن، ۱۹۸۹). این آزمون آزمون آگاهی یک شخص از تفکرات شخص دیگر می باشد.
این آزمون معمولا به وسیله کودکان ۵ تا ۶ ساله ی طبیعی به درستی انجام می شود. کودکان اتیسم با سن ذهنی بالاتر قادر به انجام این آزمون نمی باشند.


خلاصه نتایج مطالعات ذهن خوانی


تاخیر رشدی در مهارت ذهن خوانی این کودکان وجود دارد (بارون کوهن، ۱۹۹۱). برخی از کودکان اتیسم با عملکرد بالا و بزرگسالان می توانند آزمون دستور دوم را با موفقیت پشت سر بگذرانند. (بوولر، ۱۹۹۲؛ اوزونوف، پنینگتون و روگرس، ۱۹۹۱؛ هاپی، ۱۹۹۳). کودکانی که در آزمون دستور دوم موفق هستند. می توانند در آزمون مناسب درک زبان انتزاعی نیز موفق باشند (هاپی، ۱۹۹۳). این افراد در آزمون ذهن خوانی بزرگسالان از خود نقص نشان می دهند (بارون کوهن، جولیفی، مورتیمور و روبرستون).
با توجه به یافته های بالا نتیجه میگیریم که اکثر کودکان مبتلا به اتیسم در رشد تئوری ذهن مشکل دارند.

منشا رشدی تئوری ذهن و تواناییهای فرد

منشا رشدی تئوري ذهن یکی از تئوریهای مطرح در اتیسم، تئوری ذهن است. فرد باید بتواند تفاوتهای ذهنی افراد را متوجه شود. این تئوری منشا رشدی دارد. حال میخواهیم در مورد منشا رشدی تئوری ذهن بحث کنیم. برای بحث در مورد منشا رشدی تئوري ذهن ذهن باید ابتدا در مورد رشد تواناییها بحث کنیم.


منشا رشدی تئوری ذهن

آلان لسلی در ۱۹۷۸پیشنهاد نمود که توانایی بالقوه ای افراد عادی در وانمود کردن، منشا رشدی تئوری ذهن است. در افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم منشا رشدی تئوری ذهن به ناتوانی وانمود سازی آنها بر می گردد. وانمود کردن اساس ، منشا رشدی تئوری ذهن می باشد.
بر اساس نظریه لسلی، تنها تفاوت بین این حالات، نگرش ذهنی افراد می باشد. نگرش ذهنی فرد نسبت به عامل نیز باید شناسایی شود تا شخص بین فکر این یک موز است و یا وانمود این یک موز است، تمایز قایل شود. ذهن خوانی اولین بار در سن ۱۸ تا ۲۴ ماهگی ظاهر می شود. در سن ۱۸ تا ۲۴ ماهگی بازی نمادین به وجود می آید.
توجه مشترک چیست؟
توجه مشترک به آن دسته از رفتارهایی گفته می شود که توجه فرد دیگر را جهت دهی و کنترل می نماید و توجه فرد را با فرد دیگر هماهنگ می نماید (برونر، ۱۹۸۳). این رفتارها شامل نشان دادن اشاره، کنترل نگاه و غیره می باشد که در بیشتر کودکان اتیسم مشاهده نمی شود. رفتار های توجه مشترک در سن ۱۴ ماهگی به خوبی رشد یافته هستند (اسکافی و برونر، ۱۹۷۵؛ بوترورث، ۱۹۹۱).
این نقص در کودکان اتیسم در سنین خیلی پایین مشاهده می شود. مهارتهای ذهن خوانی به طور معمول در کودکان ۳ تا ۴ ساله ی طبیعی مشاهده می شود. از نظر این نقص از دیدگاه رشدی اولین علامت اتیسم نمی باشد چون اتیسم در دومین سال زندگی تشخیص داده می شود (روتر، ۱۹۷۸).


نقص توجه مشترک و منشا رشدی تئوری ذهن


نقص توجه مشترک به نقص در درک نقطه ی دید شخص دیگر گفته می شود (سگمان و همکاران، ۱۹۸۶). توجه مشترک عینیت تئوری ذهن یا یک آگاهی ذهنی عینی می باشد (برسرتون، مک نیو و بیگلی_ اسمیت در ۱۹۸۱).
نقص توجه مشترک و ذهن خوانی در مبتلایان به اتیسم هم رویداد نیستند بلکه توجه مشترک پیش زمینه ی رشد توجه مشترک می باشد (بارون کوهن و همکاران در ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱).
کودکان اتیسم زیر ۵ سال در برابر درخواست اشاره انجام می دادند. اما در انواع دیگر اشارات (نشان دادن علایق مشترک، اشارات اخباری) نقص نشان می دادند (بارون کوهن در ). این تفاوت به این صورت توضیح داده می شود که شکل اخباری اشاره شاخص توجه کودک به وضعیت ذهنی شخص دیگر می باشد که در این مطالعه هدف توجه و یا علاقه ی ذهنی فرد بود. مطالعات آزمایشگاهی اخیر کمبود کنترل نگاه خود به خودی را گزارش نموده است (لیکام، بارون کوهن، بروون، پرت و میلدرس، ۲۰۰۰؛ فلیپس، بارون کوهن و روتر، ۱۹۹۲؛ فیلیپس، گومز، بارون کوهن، ریویره و لا، ۱۹۹۵).


مناطق مغزی توجه اشتراکی:


نقص توجه اشتراکی اتیسم به خاطر نقص شیار تمپورال فوقانی است. این شیار در میمونها جهت نگاه را کنترل میکند. (پررت و همکاران، ۱۹۸۵، بارون کوهن، ۱۹۹۴؛ بارون کوهن، ۱۹۹۵؛ بارون کوهن و رینگ، ۱۹۹۴). بنظر بروثرس آمیگدال در بیان چهره ای و نگاه خیره نقش دارد. این یافته ها مارا به منشا رشدی تئوری ذهن نزدیک میکند. شواهد زیادی وجود دارد که نقص تئوری ذهن کودکان اتیسم را ثابت می نماید ولی این نقص تنها نقص شناختی موجود در کودکان اتیسم نمی باشد این تئوری ناهنجاری های اجتماعی، ارتباطی و تخیلی[۱] را توجیه می نماید
مغز مردانه و زنانه چیست؟ و چه تفاوتی باهم دارند؟

مغز مردانه و زنانه:


در زمان جنینی عوامل هورمونی روی مغز تاثیر می گذارند و مغز مردانه و زنانه را شکل میدهند. عوامل هورمونی سبب می شود که
الف- روان بیشتر رشد نماید و از لحاظ جسم رشد کمتری را مشاهده نماییم (مویر و جسل،۱۹۸۹). ب- برعکس (نوع مردانه ی مغز). رشد روان به ذهن خوانی گفته می شود.
جسم قومی عموما به آگاهی از اشیا فیزیکی (مهارتهای مکانیکی، ساختاری، محاسباتی، و بینایی- فضایی) گفته میشود. در مغز نوع مردانه مهارتهای جسم قومی از مهارتهای اجتماعی روان قومی قویتر می باشد.
در مغز مردانه، اختلاف جسم قومی بیشتر از روان قومی می باشد. تفاوتهای کرموزوم های جنسی مد نظر نیست. در مغز نوع زنانه نیز مهارتهای روان قومی قویتر از مهارتهای بینایی_ فضایی جسم قومی می باشد. در زنان اختلاف روان قومی از جسم قومی بزرگتر می باشد. تفاوتهای کرموزومی دو جنس را مد نظر قرار نمیدهیم.
آشکار است که تمام افراد در این گروه جای نمی گیرند و افرادی نیز وجود خواهند داشت که در آنها مهارتهای روان قومی و جسم قومی باهم در تعادل هستند که به این نوع مغز متعادل از لحاظ شناختی گفته می شود. براساس این تعریف اتیسم و سندرم آسپرگر شکلی از مغز مردانه می باشند. در این گروه از بیماران اختلاف جسم قومی از روان قومی بیشتر بوده و این اختلاف حتی از نوع مغز مردانه ی طبیعی بیشتر می باشد.


تفاوت مغز زنان و مردان

• آیا مغز زنان و مردان متفاوت است؟ تفاوتهای آنها کدام است؟
در مورد تمایز ساختاری این دو نوع مغز و شکل عصبی مغز مردان و زنان هنوز بحث های زیادی وجود دارد (فیتچ و دننبرگ، ۱۹۹۶). کیمورا در ۱۹۹۲ شواهدی را از تفاوت های برتری مغزی و شکل عصبی مغز مردان و زنان پیدا کرده است و متوجه شده که در جنین مذکر انسان قشر مغزی نیمکره ی راست ضخیم تر از قشر مغزی نیمکره ی چپ می باشد. گزارشهای دیگر بزرگ بودن کارپوس کالوزم را در جنس مونث گزارش نموده است (دلاکوستهاوتامسینگ و هولووی، ۱۹۸۲).
یافته های متفاوت در مورد شکل عصبی مغز مردان و زنان
گزارشات دیگر یافته های متفاوتی از یافته ی قبلی دارند (ویتلسون، ۱۹۸۹؛ ویتلسون، ۱۹۹۱؛ هابیب و همکاران، ۱۹۹۱؛ دننبرگ، کرتسز و کوول، ۱۹۹۱).
هنیز در ۱۹۹۰با مرور ۱۳ گزارش به این تنیجه رسید که کارپوس کالوزم در زنان بلندتر از مردان می باشد و باعث می شود که روانی کلامی زنان بیشتر از مردان باشد و این یافته می تواند به دلیل انتقال بهتر اطلاعات بین دو نیمکره باشد.
تاثیرات هورمونی و اتیسم:
شواهدی وجود دارد که ابعاد مختلف جسم قومی شبیه توانایی بینایی_ فضایی میتواند تحت تاثیر تغییرات هورمونی باشد. برای مثال تزریق آندروژن در دوران جنینی عملکرد بینایی_ فضایی جنس مونث در انسان و سایر گونه ها را افزایش می دهد (رسینک و همکاران، ۱۹۸۶؛ هاینس و گرین، ۱۹۹۱؛ هالپرن ۱۹۹۲).
یافته ها نشان می دهد که اخته کردن موشها سبب کاهش تواناییهای بینایی فضایی می گردد (ویلییامز، بارنت و مک، ۱۹۹۰). شواهد عصبی_ هورمونی نشان می دهد که عملکرد هورمونهای زنانه و مردانه در دوره ی بحرانی رشد عصب روی عملکرد مغز مردانه و زنانه و شکل عصبی مغز مردان و زنان در مورد تمایز ساختاری این دو نوع مغز و شکل عصبی مغز مردان و زنان بحث های زیادی وجود دارد (فیتچ و دننبرگ، ۱۹۹۶).
کیمورا در ۱۹۹۲ شواهدی را از تفاوتهای برتری مغزی و شکل عصبی مغز مردان و زنان پیدا کرده است و متوجه شده که در جنین مذکر انسان قشر مغزی نیمکره ی راست ضخیم تر از قشر مغزی نیمکره ی چپ می باشد.
این دوره ی بحرانی شامل مراحل جنینی و مراحل آغازین رشد نوزاد می باشد. گشوین و گالابوردا در ۱۹۸۷براساس مدل خود ادعا می کنند که الگوی مشخصی برای غلبه ی طرفی وجود دارد. آنها ابراز می دارند که نیمکره ی چپ فعالیت دست برتر وزبان را هدایت می نماید و نیمکره ی راست عملکردهای غیرزبانشناختی مانند تواناییهای بینایی_ فضایی را هدایت می کند. در این مدل سطح تستسترون مشخص کننده ی الگوی طبیعی و غیر طبیعی غلبه طرفی می باشد.
این نظریه از جهات مختافی قابل نقد می باشد اما نکته ی مهم این نظریه آن است که بین غلبه ی طرفی جنسیت و دست برتر ارتباط برقرار می نماید (بریدن و همکاران، ۱۹۹۴).
یافته های شنود دوگانه
بر اساس یافته های آزمون شنود دو گانه در ۹۵ درصد افراد راست دست نیمکره ی چپ فعالیت های زبانی را برعهده می گیرد و تنها در ۵ درصد افراد، نیمکره راست این عملکرد را دارد. در حالیکه برتری نیکره ی راست در افراد چپ دست حدود ۲۵ در صد می باشد.
رایدن در ۱۹۸۸ با مرور مطالعات متوجه این نکته شد که افراد چپ دست اثرات طرفی شدگی زبانی کمتری را نشان می دهند. سرعت پاسخگویی آنها به محرکات ارایه شده در دامنه ی بینایی یا شنیداری راست و یا چپ تفاوت جزیی را نسبت به افراد راست دست نشان می دهد.
برتری طرفی و اتیسم
۸۲ درصد افراد راست دست و ۶۲ درصد افراد چپ دست در آزمونهای شنود دوگانه ی کلامی گوش راست را ترجیح می دهند. میزان چپ دست ها در مردان بیش از زنان می باشد (هالپرن ۱۹۹۲). 81 در صد مردان و ۷۴ درصد زنان گوش راست را ترجیح می دهند .
برایدن نتیجه گیری می کندکه زنان نسبت به مردان در توانایی های شناختی سازمانبندی دوطرفه ی بیشتری دارند. هاینس در ۱۹۹۰ بیان می نماید که غلبه ی نیمکره ی چپ در مردان بیشتر از زنان می باشد. بنیو در ۱۹۸۶ درمرد ارتباط غلبه ی طرفی و جسم قومی گزارش می دهد که کودکان چپ دست در ریاضیات سر آمد هستند.
هاسلر و گوپتا در ۱۹۹۳ متوجه شدند که امتیاز افراد چپ دست در استعداد موسیقی بیشتر بوده و گوش راست را کمتر تر جیح می دهند. کرانبرگ و آلبرت در ۱۹۸۸ گزارش نمودند که بازیکنان در سطوح بالای بازی شطرنج دست برترشان غیر از دست راست بود.
روزنبلات و وینر در ۱۹۸۸ دریافتند که بیشتر کودکان چپ دست و دودست در توانایی های تصویری سر آمد هستند. کیمورا و دآمیکو در ۱۹۸۹ دریافتند که دانشجویان علوم غیر راست دست توانایی های بینای_ فضایی بیشتری را نسبت به راست دستها دارند.


برتری دستی و اتیسم


ساندرز، ویلسون و واندنیرگ در ۱۹۸۲ در مطلعات روی خانواده ها به این نتیجه رسیدند امتیاز مردان چپ دست در مهارتهای بینایی_ فضایی بشتر از مردان راست دست می باشد. مهارتهای بینایی_ فضایی زنان چپ دست نیز بدتر از زنان راست دست بودند.
چپ دستی بیشتر در افراد با شغل هنر های بینایی_ فضایی (مبرت و میشل، ۱۹۸۰؛ پترسون، ۱۹۷۹) (شبیه معماران،مهندسان و همه ی شغلهایی که دارای ابعاد جسم قومی هستندمردان راست دست) (پترسون و لانسکی، ۱۹۷۴) بیشتر است. برتری دستی افراد بیشتر به صورت خانوادگی می باشد (مک مانوس ۱۹۸۵). همانگونه که مشاهده گردید مغز نوع مردانه دارای ارتباطاتی با جنسیت و برتری طرفی می باشد.


حمع بندی شکل عصبی مغز مردان و زنان:


هالپرن در ۱۹۹۲ مطالعات خود را اینگونه جمع بندی می نماید که مردان راست دست در آزمونهای بینایی_ فضایی عملکرد بهتری دارند. مردان راست دست در آزمونهای کلامی وضعیت بدتری را نسبت به مردان چپ دست دارند. زنان راست دست در آزمونهای بینایی_ فضایی عملکرد ضعیفتری را نسبت به زنان چپ دست دارند زنان راست دست در آزمونهای کلامی وضعیت آنها بهتر است. این یافته ها دارای ارزش فراوانی هستند ولی برای اضهار نظر در مورد انواع مختلف مغز کافی نمی باشند.


نظریه ی انسجام مرکزی

یکی از نقص های شناختی بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم به نام نظریه ی انسجام مرکزی معروف است (فریث، ۱۹۸۹). تبیین نظریه ی انسجام مرکزی مشکل است و اساس آن یکپارچه کردن اطلاعات در یک بافت می باشد که به نام گشتالت معروف است. مغز اطلاعات را بصورت کلی و یکپارچه پردازش می کند. در صورت وجود نقص، پردازش جز به جز انجام میدهد.
فریث ادعا می کند که کودکان اتیسم در آزمون یافتن اشکال پنهان و در زیر آزمون طراحی مکعب آزمون هوش وکسلر کودکان و بزرگسالان توانایی فوق العاده ایی را از خود نشان می دهند (شاه و فریث، ۱۹۸۳). این توانایی از آنجا ناشی می شود که بافت بر این توانایی تاثیری ندارد (شاه وفریث،۱۹۹۳). هپ گزارش نمود که کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم هنگام خواندن نمی توانند از بافت استفاده نمایند و هم صداها نیز اشتباه تلفظ می شوند.
مطالعات اخیر نشان داده اند که کودکان اتیسم در شناسایی تصاویر آشنا درصورت ارایه ی کل آن تصویر و یا ارایه ی جز به جز آن تصویر توانایی برابری را دارند. افراد غیر اتیستیک وقتی که کل چهره ارایه می گردد توانایی بیشتری را نسبت به حالتی نشان می دهند که آن تصویر به صورت جز به جز ارایه می گردد (کامپبل، بارون کوهن و والکر، ۱۹۹۵).
نظریه ی انسجام مرکزی
اتیسم را توانایی بالقوه در شیوه ی درک غیر کلی، تکه ای و شمای شناختی غیرعادی
در نظر می گیرد که این نظریه ی قابل تاملی است. حالت خاص نادرست این نظریه : در یک حالت خاص این دیدگاه نادرست است. زمانی که از کودک اتیسم فعالیت خطی خواسته می شود توانایی یکپارچه کردن اطلاعات وجود دارد
نمونه ای از این فعالیت ها عبارتند از الف- آزمونهای نتیجه گیری گذرا (الف>ب، وب>پ، بنابراین الف ؟ پ) ب- آزمون های استدلال عددی (الف باید ب شود بنابراین پ باید ؟ شود) و پ- آزمون های استدلال قیاسی (تمام گربه ها میو میو می کنند، رکس یک گربه است بنابراین رکس ؟) (سیمون بارون کوهن، ۱۹۹۹).
به نظر فریث فرضیه ی تئوری ذهن و انسجام مرکزی فرآیندهای مستقلی هستند. مبتلایان اتیسم با عملکرد بالا در تکالیف تئوری ذهن موفق، اما در انجام تکالیف انسجام مرکزی شکست می خورند. (مانند تکالیف مربوط به هم صداها که این خود شاهدی بر مستقل بودن دو فرآیند ذکر شده است.)
به طور مختصر می توانیم بگوییم تئوری انسجام مرکزی صحیح است و مبتلایان اتیسم در تکالیفی وابسته به بافت، ناتوان می باشند.
درک متقابل – سازماندهی مجدد

نظریه ی درک متقابل – سازماندهی مجدد مشکلات ارتباطی و اجتماعی افراد اتیسم را با مبنا قرار دادن تاخیر یا نقص در همدلی توصیف می نماید. جنبه های قوی فرد را با مبنا قرار دادن مهارت بی عیب و عالی در طبقه بندی توصیف می نماید (بارون کوهن۲۰۰۳).
اولین جز نظریه درک متقابل – سازماندهی:
مطابق با نظریه درک متقابل – سازماندهی مجدد اکثریت انسانها مطابق با اجزا درک متقابل به آسانی می توانند وضعیت ذهنی خود یا فرد دیگر را درک نمایند. شناخت وضعیت ذهنی به وجود یک خصیصه (در این ویژگی عاملی از وضعیت ذهنی که قابل مشاهده نیست مد نظر قرار می گیرد) ویا شناخت مجدد (به عنوان مثال وضعیت ذهنی نشانه ایی را از خود دربیان وضعیتی، صورتی و یا آوایی بروز می دهد) نیازدارد.
دومین جز نظریه درک متقابل – سازماندهی:
فراموشی دومین جزء درک متقابل می باشد. عنصر پاسخ عکس العمل عاطفی مناسب به عواطف و تفکرات فرد دیگر را در خود دارد که به آن درک متقابل عاطفی گفته می شود (دیویس،۱۹۹۴).
در ضریب همدلی پاسخنامه ایی توسط فرد بزرگسال در مورد وضعیت خود و توسط سرپرست در مورد وضعیت کودکان پر می شود که به وسیله ی این پرسشنامه درک متقابل شناختی و عاطفی مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این مقیاس کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم نمره ی کمتری را نسبت به گروه کنترل به دست می آورند.
نظریه ی درک متقابل _ سازماندهی مجدد و اتیسم:
نظریه ی درک متقابل _ سازماندهی مجدد در مورد کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم دو مورد را توضیح میدهد. الف- هم پایین تر از میانگین بودن درک متقابل را شرح می دهد. ب- هم بالا بودن آنها در دومین عامل روانشناختی یعنی سازماندهی مجدد را توضیح می دهد و ادعا می کند که کودکان اتیسم در این مهارت در حد میانگین و یا بالاتر از حد میانگین هستند و این اختلاف بین ضریب درک متقابل و سازماندهی مجدد وضعیت رشد در طیف اتیسم را نشان می دهد.
برای درک بهتر این تئوری نیاز داریم دومین عامل این تئوری یعنی سازماندهی مجدد را شرح دهیم. سازماندهی مجدد به سیستمهای تجزیه تحلیل و ترکیب تقسیم می شود و می تواند هر نوع سیستمی باشد. هر سیستمی دارای اصول خاص خود می باشد و هنگام سازمانبندی تلاش می کنیم تا قوانین حاکم بر سیستم را شناسایی نماییم تا متوجه شویم که آن سیستم چگونه رفتار می کند(بارون کوهن، هوکسترا، کینک مییر و ویلرایت[۵]، ۲۰۰۶).
تعدادی از سیستم های عمده عبارتند از: سیستم های قابل جمع آوری مانند تمایز مابین انواع سنگها، سیستم های مکانیکی مانند یک ضبط کننده ی ویدیویی، سیستم های عددی مانند ساعت رو میزی، سیستم های انتزاعی مانند نحو زبان، سیستمهای طبیعی مانند الگوی امواج، سیستم های اجتماعی مانند مدیریت سلسله مراتبی و سیستم های حرکتی.


راهنمایی فیزیکی کودکان اتیسم / اوتیسم
راهنمایی فیزیکی کودکان اتیسم یکی از راههای درمان و اصلاح رفتارهای کودکان و مخصوصا کودکان دارای اتیسم / اوتیسم است.
برای مثال کودکی که با شنیدن اسم خود فریاد می زند معلم با بالا بردن دست، به او یاد می دهد که برای این کار می تواند دست خود را بلند نماید. مزیت اشارات کوچک این است که در حضور دیگران و بدون آگاه شدن آنها می توانیم به کودک کمک نماییم.
می توانیم از داستانهای اجتماعی استفاده نماییم. این روش درمانی همچنین برای بهبود و درمان اکولیلیا نیز موثر است
رهنمود دادن یا راهنمایی فیزیکی کودکان اتیسم
رهنمود دادن یا راهنمایی فیزیکی کودکان اتیسم زمانی کاربرد دارد که بخواهیم رفتار دلخواه و مناسب را ایجاد نماییم. کودک را راهنمایی می کنیم تا پاسخ مناسب را بدهد. راههای متعددی برای این کار وجود دارد که عبارتند از:
رهنمود دادن فیزیکی
وادار کردن کودک از طریق فیزیکی و تشویق او تا رفتار جدید را انجام بدهد. برای مثال اگر بخواهیم کودک با انگشت غذا نخورد و از چنگال برای خوردن غذا استفاده نماید. می توانیم به کودک درگرفتن چنگال کمک نموده و غذا را در دهانش قراردهیم.
رهنمود دادن کلامی
در این روش به کودک می گوییم که چه کاری را باید انجام دهد. برای مثال به او می گوییم که غذایت را با چنگال بخور. در این روش باید از جملات آشکار و عینی استفاده نماییم. کافی نیست فقط به او بگوییم از چنگال استفاده کن. باید دقیقا به او بگوییم که چگونه باید از چنگال استفاده نماید.
از اشاره کردن نیز می توانیم برای ایجاد پاسخ صحیح استفاده نماییم. در این روش، رهنمود دادن رفته رفته غیر ضروری شده و کاهش می یابد. معمولا در ابتدا به ترکیبی از وادار سازی ها نیاز خواهیم داشت.
متخصصان مختلفی به این کودکان و بیماران کمک میکنند. گفتاردرمانگران، کاردرمانگران، روانشناسان به این گروه از بیماران کمک های زیادی را انجام می دهند.
علایم اتیسم / اوتیسم در منابع گفتاردرمانی:
علایم اتیسم / اوتیسم در منابع گفتاردرمانی به صورت نقص و یا عدم وجود یکی از مهارت های زیر ذکر گردیده است این علایم اتیسم / اوتیسم یا باید اصلا وجود نداشته باشد و یا در صورد وجود این نقصی در علایم اتیسم / اوتیسم مشاهده شود.
علایم اتیسم / اوتیسم: الف عکس العمل به تعاملات اجتماعی ب– عکس العمل به صورت خنده ج- تبادل عاطفی ح- تثبیت تماس چشمی در طی تعامل خ- تقلید فعالیت دیگران ج- تکرار فعالیتی که سبب ایجاد توجه و یا خنده می شود چ- نشان دادن علاقه به کودکان دیگر ث- کاربرد اشاره برای ارتباط ق- فهم زبان و یا اشاره ش- انجام بازی های ساده و یا زنجیره ای با اسباب بازی ل- به کاربردن بازی های تخیلی
وجود علایم اتیسم / اوتیسم زیر
الف– عدم وجود قان و قون تا ۱۲ ماهگی ب- عدم کاربرد اشاره ج- عدم وجود تک کلمه تا ۱۶ ماهگی تشخیص اتیسم را قطعی می نماید.
نتیجه گیری کلی
اختلال طیف اوتیسم نوعی اختلال است که مبتنی بر مجموعه ای از خصوصیات است. به دلیل ماهیت “طیف” ، درجات و شدتهای مختلفی وجود دارد و ویژگیهای مرتبط با ASD را نشان می دهد. هیچ دو فرزند مبتلا به ASD به طور یکسان نیستند. فقط متخصصین مانند گفتاردرمانگر، کاردرمانگر و یا روانپزشک می توانند ASD را تشخیص دهند. این متخصصان به دنبال تعدادی از معیارهای تشخیصی برای تضمین تشخیص ASD هستند.
بسیاری از معیارهای تشخیصی ASD مربوط به مشکلات یا اختلالات در مهارت های اجتماعی و ارتباطات است. بنابراین ، آسیب شناسان گفتار زبان تجربه زیادی در معالجه افراد مبتلا به ASD دارند.
برخی از علائم اوتیسم چیست؟
اختلال طیف اوتیسم یک تشخیص بسیار پیچیده است که بر مناطق مختلف مغزی، به ویژه ارتباطات و رفتارهای اجتماعی تأثیر می گذارد. حتی متخصصان بسیار ماهر که تجربه گسترده ای در زمینه ارزیابی اوتیسم دارند ، باید همواره با منابع مختلف (مانند والدین ، معلمان ، درمانگران) که در محدوده مراقبت از کودک در ارتباط هستند ، مشورت کنند تا تصویر کاملی از عملکرد کودک در موقعیت های مختلف بدست آورند.

مراحل یادگیری گفتار کودکان اتیسم


مراحل یادگیری گفتار کودکان اتیسم چیست؟ و چه مراحلی طی می شود؟
چگونه به کودکان طیف اتیسم یاد دهیم تا حرف بزنند؟
کودکان اتیستیک درمهارت های ارتباطی و یادگیری مشکل دارند. یکی از نیاز های ویژه هم این است که این کودکان ارتباط برقرار کند. این ارتباط هم شکل های مختلفی دارد.
حالا شما فرض کنید شما را ببرند کشور آلمان و شما انجا گرسنه هستید چیکار میکنید؟ احتمالا اشاره می کنید. ولی اگر دقت کنید کودکان اتیستیک در آن هم مشکل دارند.
پس وقتی می گوییم در ارتباط مشکل دارند تنها منظورمون ارتباط کلامی و گفتاری نیست حتی نمی توانند اشاره بکنند ( همون پاتومیم)
مراحل یادگیری گفتار کودکان اتیسم و انواع پانتومیم ها
خود این پانتومیم ها ۲ جور هستند:
۱- ژست یا ژسچر که مثلا ادای تلفن را درمیاریم . اینها ژست هایی هستند که جهانی هستند یعنی هر جا از اینها استفاده کنیم می فهمند. اینها یک چیزهایی هستند که بین آدمها مشترک است .
۲-اشاره : یک کاری میکنیم که برای طرف مقابل هیچ معنا و مفهومی ندارد. در حالیکه مثلا این کار در زبان ناشنوایان دارای معنی است. اینها قراردادی هستند وهیچ نشانه دیگری ندارد.
بعد از این مراحل وارد گفتار و کلمه می شویم.
کودکان نافذ رشدی که گفتار ندارند باید برگردید ببینید از کدام مرحله استفاده می کند. ممکن است اول هل بدهد یا دستتان را بگیرد و به سمت آن شئ ببرد یا با انگشت اشاره کند و یا شکل آن کار یا شئ را نشان بدهد(همان ژسچرها) و بعد کلمه آنرا بگوید.
ممکن است کودک اول نگاه بکند در اینجا ما باید همین را از کودک قبول کنیم و تقویتش کنیم. چون یاد گرفته بجای جیغ و داد زدن ، به اون شئ نگاه کند و ما باید بلافاصله تشویق کنیم و اون شئ موردنظرش را به او بدهیم و همزمان اسمش را هم بگوییم.
بعد اینکه این کار را تثبیت کردیم و مثلا با این روش ۵ تا کلمه را یاد گرفت میتوانیم کمکش کنیم که آن کار را انجام بدهد. یعنی همزمان که به اون شئ نگاه میکند ما دستش را بگیریم و به سمت اون شئ می بریم.
دقت کنید که کودک هیچ کاری را انجام نمی دهد و فقط به اون شئ نگاه میکند. ما هستیم که شئ را به او می دهیم و تشویقش میکنیم. باز بعد اینکه ۵ تا کلمه را به این روش یاد گرفت بعدش او دست ما را می گیرد و به سمت شئ می برد. دقت کنیم همزمان که این مراحل را کار میکنیم، دامنه کلمات یاد گرفته شده در مراحل قبل را هم زیاد میکنیم .
بعد که این کار ها را انجام دادیم الان یاد می دهیم که کودک اشاره بکند. خوب کودک تا این مرحله رسید شما باید از الان شروع کنید و ژسچر ها را هم آموزش دهید تا مفهوم کلمات برای کودک شکل بگیرد. حالا می خواهیم که این را کار کنیم که کودک مفهوم را درک کند و همراه با کلمه بکند. نکته ای که در اینجا لازم است مطرح شود این است که این کلماتی که می خواهیم یاد دهیم باید چجور کلماتی باشند؟
مراحل یادگیری گفتار کودکان اتیسم و ویژگیهای کلمات انتخابی
ما در اینجا به دو مورد از ویژگی های این کلمات اشاره میکنیم: کلماتی که به درد کودک بخورد و آنها را درمکالمات استفاده بکند. مثلا در آموزش حیوانات به جای آموزش فیل که خیلی کم کاربرد دارد از کلمه قارقار استفاده کنیم چون این را بیشتر از فیل در بافت می بیند و کاربرد زیادی دارد. کلماتی که حالت فیزیکی داشته باشد و هیجان انگیز باشند
کلمات را چطوری یاد بدهیم؟
در اینجا مطرح خواهیم کرد که چطور کلمات را یاد بدهیم. ما در اینجا به سه مدل اشاره خواهیم کرد: اولین مرحله به این شکل خواهد بود که کارت تصویر یک فعالیت را به کودک نشان می دهیم و همراه کودک آنرا انجام میدهیم بعد حتما در تابلوی امتیاز به هر کداممان نمره میدهیم به عبارتی به کودک فیدبک عینی می دهیم
در مرحله دوم از کارت تصویرهای به اصطلاح عاطفی استفاده می کنیم. این تصویر ها بدین شکل هستند که حالات چهره ای را نشان می دهند. این مرحله را به منظور افزایش و تقویت تماس چشمی انجام میدهیم. در اینجا هم این حالات چهره ا را با کودک انجام می دهیم و نمره می دهیم.
در مرحله سوم که بیشتر از مراحل قبل انتزاعی تر است از کودک می خواهیم مکالمه ای که در درون کارت تصویرها است را حدس بزند. به عبارتی به کودک می گوییم که به نظرت این افراد درون عکس در مورد چی صحبت میکنند و کودک باید حدس بزند.
نکته ای که باید در اینجا به آن توجه داشت این است که ما در اینجا جواب درست مشخصی از کودک نمی خواهیم و کودک هر چه بگوید درست است و از او می پذیریم. بدین ترتیب با این سه مدل می توانیم به کودکان یاد بدهیم که کلمه بگویند.


ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم چگونه انجام می گیرد؟


ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با ابزارهای زیر انجام می گیرد. آزمونهای غربالگری متعددی برای اتیسم وجود دارد
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با مقیاس تشخیص افتراقی سندرم آسپرگر:
این ابزار مقیاسی می باشد که به آسانی و سرعت کودکان در معرض خطر سندرم آسپرگر را مشخص می نماید. هرکسی که کودک را می شناسد می تواند این مقیاس را تکمیل نماید. والدین، معلمین، خواهران و برادران، آسیب شناسان گفتار وزبان، روانشناسان، روانپزشکان، و دیگر متخصصان می توانند این ابزار پنجاه بخشی را در عرض ده تا پانزده دقیقه تکمیل نمایند.
این ابزار برای شناسایی کودکان مبتلا به آسپرگر پنج تا هیجده ساله طراحی شده است و برای آزمونگر ضریب ای- اس را می دهد. به وسیله ی آن می توانیم احتمال بروز سندرم آسپرگر را حدس بزنیم.
ابزار های ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم دیگر برای مبتلایان به آسپرگر عبارتند از: ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با پرسشنامه ی ارتباط اجتماعی، مقیاس پاسخ دهی اجتماعی، پرسشنامه ی مدرسه ی سندرم آسپرگر و چک لیست ارتباطی کودکان.
محاسبه ی تشخیص افتراقی اتیسم – تجدید نظر شده:
این ابزار یک مصاحبه ی استاندارد، نیمه سازمان یافته و محقق محور می باشد و در کودکان هیجده ماهه وبالاتر کاربرد دارد. اعتبار، روایی و پایایی آن بالا بوده و فرم خلاصه شده ی آنرا می توانیم در مدت یک ساعت تکمیل نماییم. شکل کامل آن بسیار طولانی است و در کارهای تحقیقی کار برد دارد.
مقیاس مشاهده ای تشخیصی اتیسم:
این وسیله یک برنامه ی مشاهده ایی ساختار یافته برای تشخیص افتراقی اختلالات طیف اتیسم می باشد. روی خصوصیات کمی اجتماعی، ارتباطی و تعاملی تاکید می نماید. انواع مختلفی از این آزمون در دسترس می باشد که یک نمونه ی آن، مناسب کودکانی است که به گفتار عبارتی دست نیافته اند. این آزمون به یک محیط ساخت دار کامل نیاز دارد به همین علت برای اختلالات طیف اتیسم مشخصه ی ثابتی را نشان نمی دهد.
برای تصمیم گیری بهتر در مورد وضعیت کودک باید او را در محیط بدون ساخت مشاهده نماییم و با والدین کودک مصاحبه ای را انجام بدهیم.
مقیاس میزان اتیسم گلییام
این ابزار براساس تعریف راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانپزشکی تجدید نظر چهارم طراحی شده است و دارای چهار زیر آزمون می باشد.
زیر آزمونهای رفتارهای کلیشه ای، ارتباط، تعامل اجتماعی و اختلالات رشدی در این مقیاس وجود دارد. میزان روایی و پایایی این آزمون برای کودکان بالای سه سال بالا است. این فرم توسط کسانی که کودک را به خوبی می شناسند تکمیل می شود.


ابزارهای غربالگری، ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم
چک لیست رفتاری اتیسم:
این چک لیست پنجاه و هفت آیتم دارد به عنوان یک وسیله ی غربالگری کاربرد دارد. همچنین برای تخمین شدت اختلال اتیسم در افراد مبتلا و تعقیب این ویژگی ها در طول زمان به کار می رود. به اندازه ی آزمون مصاحبه ی تشخیص افتراقی اتیسم نسخه تجدید نظر شده پایایی و روایی ندارد.
ابزار غربالگری اتیسم برای برنامه ریزی آموزش:
این مقیاس برای کودکان هیجده ماهه و بالاتر برای ارزیابی پنج جنبه طراحی شده است.
این پنج حیطه عبارتند از: الف_ جنبه ی حسی ب_ مفاهیم بدن پ_ زبان ج_ خودیاری اجتماعی د_درک. این ابزار برای بررسی و ارزیابی افراد دارای خصوصیات اتیسم به کار می رود.
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با چک لیست اتیسم برای کودکان نوپا:
چک لیست کوتاه برای کودکان مبتلا به اتیسم شانزده تا سی ماهه می باشد، این چک لیست دارای دو جز می باشد.
الف- لیست کوتاهی از سوالات برای برای مراقب ب- مشاهده ی وضعیت رفتاری کودک در بالین. این ابزار برای غربالگری کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم مفید می باشد.
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با چک لیست تعدیل شده برای اتیسم در کودکان نوپا:
دارای بیست و سه سوال می باشد که ۹ مورد آن از چک لیست اتیسم برای نوزادان برداشت شده است. که حساسیت چک لیست قبلی را افزایش می دهد.


ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با آزمون غربالگری اختلالات نافذ رشدی:


یک وسیله ی غربالگری می باشد که در موقعیت های مختلف به کار می رود. مرحله یک برای موقعیت نگهداری، مرحله ی دو برای اختلالات رشدی، مرحله ی سه برای موقعیت کلینیکی این کودکان کاربرد دارد. این چک لیست برای بررسی جنبه های عمده ی اختلال عملکردی استفاده می شود و اختلال طیف اتیسم با گزارش والدین اختلال کودک شناسایی می گردد.
این ابزار برای غربالگری و سنجش گزارش والدین طراحی شده است. اما دارای توصیفات کلینیکی کامل از علایم اولیه ی اتیسم نیست. ولی می تواند نشانه های گزارش شده توسط والدین برای تشخیص های بعدی کلینیکی را منعکس نماید.
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با نمایه ی(نمودار) تجدید نظر شده ی آموزش روانی:
این آزمون رویکرد رشدی برای ارزیابی اختلالات طیف اتیسم دارد و دارای مجموعه ای از رفتارها و مهارتها برای شناسایی الگوهای یادگیری می باشد. این آزمون برای کودکان شش ماهه تا هفت ساله طراحی گردیده است .
اطلاعاتی را در حیطه های های توانایی تقلید، درک، حرکات ظریف، حرکات درشت، همانگی چشم و دست، عملکرد شناختی وجنبه ی شناختی کلامی دارد و درجه ناهنجاری در عواطف، بازی، علایق، پاسخهای حسی و زبان را به ما نشان می دهد.


ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با نمایه ی آموزش روانی نوجوانان و بزرگسالان:


این ابزار نیز برای نوجوانان و بزرگسالان طراحی شده است و از اصولی مانند ابزار بالا پیروی می کند.
ارزیابی عملکردی
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با مقیاس درجه بندی زندگی واقعی:
عملکرد چهل و هفت رفتار را مورد بررسی قرار می دهد. تاثیر درمان در محیطهای مختلف را می تواند کنترل نماید و به طور مکرر بدون تاثیر در روایی و پایایی قابل استفاده است.
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم
موارد لازم برای ارزیابی صحیح عبارت است از: تاریخچه ی خانوادگی و رشدی، مشاهده ی رفتارهای کودک و نحوه ی تعامل با دیگران


ارزیابی پزشکی و ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم
این ارزیابی شامل آزمونهایی است که علل شناخته شده تاخیر رشدی مانند تجزیه ی کرموزومی و آزمونهای شنوایی را بررسی نماید. برای ارزیابی کودکانی که دارای تشخیص احتمالی اختلال طیف اتیسم هستند باید با متخصصان پزشکی دارای سابقه ی کار با این طیف از اختلالات مشورت نماییم.
این متخصصان عبارتند از فوق تخصص مغزو اعصاب اطفال روانپزشک کودکان و نوجوانان، متخصصان علوم رفتاری و رشدی کودکان و پزشکان عمومی دارای سابقه ی کار با کودکان اتیسم.
موارد مهم تاریخچه ی پزشکی و جسمی کامل عبارتند از:
تاریخچه ی رشد عمومی و رشد عصبی، تاریخچه ی خانوادگی افراد با مشکلات مشابه موجود در خانواده، مستندات مربوط به ارزیابی های قبلی، یافته های رفتاری و فیزیکی مربوط به ناهنجاری های ژنتیکی، متابولیکی، عصبی و سایر موارد پزشکی.
ارزیابیهای پزشکی می تواند برای تعیین علت زیر بنایی اختلالات طیف اتیسم مفید باشد و علت شناسی مشخص تنها برای تعداد بسیار کمی از افراد دارای این طیف از اختلالات شناخته شده است.
غربالگری مناسب برای این طیف از اختلالات توسط آکادمی نورولوژی آمریکا و جمعیت نورولوژی کودکان برای استفاده توسط پزشکان پیشنهاد گردیده است که عبارتند از:
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با آزمون های ژنتیکی:
مطالعات مربوط به تجزیه و تحلیل کورموزومی با تفکیک پذیر ریرزولیشن بالا(کاریو تایپ) و آنالیز دی- ان – آ برای سندرم ایکس شکننده زیرا بعضی از علل اتیسم دلیل ژنتیکی دارد. آزمونهای ژنتیکی می تواند اطلاعاتی را درباره ی مشکلات ارثی خاص، نقص های ژنتیکی و یا ناهنجاریهای سیستم عصبی به ما بدهد. سندرم ایکس شکننده به علت تغییر در یک ژن خاص به وجود می آید. در تعدادی از کودکان اتیسم نتیجه ی این آزمایش مثبت می باشد.
در صورت وجود هرگونه مشکلات رشدی خانوادگی، نورولوژیکی ویا علایم جسمی، پزشک باید آزمایشهای مناسب دیگری را به عمل آورد.
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با آزمایش آرایش مقایسه ای پیوند زنی واحد های ژنی:
این روش یک روش نسبتا جدید می باشد که اختلالات شناسایی نشده به وسیله ی آزمایشات ژنتیکی رامشخص می نماید. این روش هنوز استاندارد نشده است و نتایج آن وقتی که آزمایش کاریو تایپ و سندرم ایکس شکننده نامشخص باشد قابل اعتماد نیست.
الکتروانسفالوگرافی(مغز نگاری برقی):
این روش تنها در افراد خاصی با تاریخچه ی پسرفت اتیستیکی و یا حملات تشنجی کاربرد دارد. در پسرفت اتیستیکی، پس از رشد طبیعی، افت در مهارتهای اجتماعی و عملکرد زبانی دیده می شود. این آزمایش باید در دو حالت هوشیاری و خواب انجام گیرد و یا حداقل در یک چرخه ی کامل خواب این کار انجام گیرد. برخی از یافته ها نشان می دهند که اگر اختلالات تشنجی همراه شناسایی و بطور مناسبی درمان شوند در برخی از ابعاد اختلالات طیف اتیسم بهبودی مشاهده خواهیم نمود.
ارزیابی های متابولیک انتخابی دیگر برای تشخیص علل ژنتیکی یا غیر ژنتیکی موثر برکودک با نظر پزشک ارزیابی های شنوایی برای کودکان اتیسم یا کودکان دارای تاخیر رشدی


ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با ارزیابی بینایی


ارزیابی اسکین وود لامپ: برای ارزیابی اختلالات جلدی عصبی اسکین برین (توبروز اسکلروزیس) به کار می رود.
مسمومیت با جیوه: باید دراین کودکان و افراد دارای تاخیر رشدی بررسی گردد.
اختلال عملکردی معدی-روده (ایگاسترو اینتستینال) : این ارزیابی بر اساس یافته های کلینیکی می باشد و ضرورتا برای تشخیص افتراقی اتیسم نمی باشد.
تصویر برداری های مغزی:
مانند ام- آر- آی ناهنجاریهای مشخصی را در افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم نشان نمی دهد. مگر آنکه اختلالات همراه اتیسم مثلا میکرو سفالی یا ماکرو سفالی وجود داشته باشد (آوریل بررتون و بروس تونگ، ۲۰۰۰).
ارزیابی و تشخیص افتراقی اتیسم با ارزیابی شناختی: با به کاربردن آزمون های مناسب به دست می آید. مانند نمایه ی آموزشی روانی و معیار هوشی پیش دبستانی و دبستانی و کسلر
آزمون زبانی ساختمند: آزمون زبانی ساختمند، آزمونهای روانشناختی و آزمونهای گفتاری و زبانی و آزمونهایی که برای آموزش کودک به کار می رود.
ارزیابی ساختمند: باز خورد جامع و حساس به والدین و مراقبین در باره تشخیص افتراقی
مطالعات فیلم خانگی: نشانه های علل اتیسم را می توانیم ازبررسی مطالعاتی به دست بیاوریم که در آن مطالعات، علایم اتیسم برای اولین بار مشاهده شده اند. شاید بهترین اطلاعات بدست آمده در مورد علل اتیسم از اولین شواهدی بدست آمده است که در مطالعات فیلم خانوادگی بررسی گردیده اند.
مطالعات این واقعیت را نشان می دهد که بیشتر والدین از اولین روز تولد کودک خویش و قبل از دریافت واکسن سه گانه ی سرخک- اوریون-سرخجه (ام – ام – آر) فیلم ضبط می کنند. فیلم های گرفته شده از کودکان که بعدا تشخیص اتیسم گرفته و یا عادی بوده اند، کد بندی شده و به متخصصان رشد نشان داده شد. محققان بادرجه دقت بسیار بالا در سن یکسالگی توانستند کودکان اتیسم و غیر اتیسم را تشخیص دهند.


آیا علایم اتیسم قبل متوجه شدن والدین امکانپذیر است؟


این مطالعات نشان دادند که علایم جزیی اتیسم قبل از متوجه شدن والدین قابل تشخیص می باشد.


موسیقی و اتیسم آیا موسیقی براتیسم تاثیر مثبت دارد؟


موسیقی پدیده ای است برخاسته از ما و تاثیر گذار بر ما و به همین دلیل است که به عنوان روش درمانی استفاده می شود. گاستن یکی از پایه گذاران اولیه ی موسیقی درمانی بر این واقعیت تاکید می کند که موسیقی رفتار انسان است نه چون انسان آن را خلق می کند بلکه چون انسان بستگی و ارتباط خود را با آن می آفریند.
توماس پزشک و محقق معاصر که همانند گاستن می اندیشد، می نویسد نیاز به موسیقی و گوش دادن به آن نیاز همگانی افراد بشر است مانند صحبت کردن.
به همین دلیل است که موسیقی در درمان بیماران روانی که بنیان احساس و عواطف آنها متزلزل شده و یا سازمان روانی آن ها دچار تشتت شده است مورد استفاده قرار می گیرد موسیقی ارکان مختلفی دارد که دو تا از عمده ترین آن ها عبارت هستند از :
۱- ملودی : به جنبه ی آهنگین موسیقی ملودی گفته می شود . هنگامی که کودک بتواند مجموعه صدا های زیر و بم را ترکیب کند ملودی ایجاد می شود. ملودی می تواند سبب ایجاد یک سری فرآیند های شناختی،رفتاری و عاطفی گردد
۲- ریتم : به معنای وزن و هماهنگی است. در موسیقی درمانی ریتم در مقایسه با ملودی در سطحی ابتدایی تر و ساده تر عمل می کند. نه از حیث پیچیدگی بلکه از روی آن که کودک آن را به طور فیزیکی درک می کند ولی به سختی می توان آن را به کودک آموخت. ریتم بیشتر روی پاسخ های حرکتی کودک کار می کند


موسیقی و اتیسم / اوتیسم


اتیسم از نظر بالینی یک سندرم رفتاری است که در ابتدای دوران کودکی ظهور کرده و نتیجه ی ناهنجاری های عصبی- رشدی است. نشانه های تشخیصی اختلال طیف اتیسم بر اساسDSM5 براساس
دو زمینه مشخص می شوند :
۱- نقص در ارتباطات و تعاملات اجتماعی، ناتوانی در ارتباط چشمی و غیر کلامی
۲- رفتارها، علایق و فعالیت های محدود، حرکات کلیشه ای، مقاومت به تغییر و واکنشهای افراطی یا تفریطی به محرکات حسی، اختلال در مهارتهای پایه ی حرکتی مانند: هماهنگی حرکتی ضعیف و ناتوانی در کنترل وضعیت اندامی، سرعت پاسخ دهی پایین، نقص درتعادل و کنترل حرکتی، هم چنین ضعف در مهارتهای حرکتی درشت و ظریف از جمله سایر مشکلات این کودکان است که به علت وجود نقص در نواحی مختلف مغزی ایجاد شده و منجربه ناتوانی کودک با اختلال طیف اتیسم در تقلید پاسخ های مهارتی بدنی می شود
در نتیجه مشکلاتی در مهارتهای اجتماعی، ارتباط با دیگران ( عدم پذیرش توسط دیگران ) و روند یادگیری و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی ایشان به وجود می آورد
موسیقی سرشار از عوامل ارتباطی است. کودک مبتلا به طیف اتیسم در طی جلسات موسیقی درمانی ناگزیر به ارتباط با چندعامل می باشد : ارتباط با درمانگر، ارتباط با همسالان، ارتباط با خود، ارتباط با ابزار، ارتباط با موسیقی
تحقق این مجموعه ارتباطات می تواند به کاهش و یا حذف نارسایی این کودکان در حوزه ی ارتباط با پیرامونشان کمک موثری نماید. ناگفته نماند که موفقیت در این حوزه بستگی به برنامه ی مدون یک درمانگر با تجربه، صبور و علاقه مند دارد.
یک موسیقی درمانگر ورزیده می تواند برنامه ای تدوین نماید تا کودک مبتلا به طیف اتیسم را مجذوب فعالیت ها نماید و تجاربی سازمان دهی نماید تا مشکلات حسی و حرکتی این کودکان را که معمولا آنها را معطوف به خودشان و اجتناب از پیرامون می نماید، به حداقل برساند.
از طریق ترغیب کردن کودک به گوش دادن به موسیقی، فراهم کردن تجارب شنیداری، بینایی و لمسی در فضای موسیقایی می توانیم برای کودک و کمک به او در درک صدا ها و آگاهی و شناخت اشخاص و ابزاری که موجد صدا هستند اقدام نماییم. درمانگر از این طریق می تواند به توسعه ی رفتار های ارتباطی- اجتماعی کودک کمک موثری نماید.
آلوین اظهار می داردکه پس از درگیری کودک با این عوامل، او به تدریج ارتباط با محیط اطرافش توسعه می دهد و آن را به مکانهای غیر موسیقایی تعمیم می دهد. موسیقی درمانی منجر به توسعه ی روابط کلامی و رشد گفتار در کودک مبتلا به طیف اتیسم می شود.
کودکان مبتلا طیف اتیسم اساسا در دستکاری سمبلها یا استفاده از سمبلها و نمادهای کلامی ناتوانند. به عبارت دیگر نمی توانند چیزی را جایگزین آن چه نمی بینند و نمی شنوند نمایند.
زبان این کودکان معمولا گنگ و نامفهوم است و بیشتر به شکل صدا های نامفهوم است و یا در شکل پیشرفته تر آن اکولالیا با محتوای ارتباطی محدود می باشد.
تکنیک های موسیقی درمانی تلاش می کند تا فرآیندهای تولید گفتارآوایی را تسهیل کند و فرآیند های ذهنی را در مفهوم سازی، سمبل سازی، و درک مطلب فعال نماید.
اینکه طی چه فرآیندی این بهبودی حاصل می شود دیدگاه های فراوان و متعددی وجود دارد. یکی از این دیدگاه ها مبنای عصب شناختی برای این بهبودی قائل می باشد از جمله دلونگ و تات این نتیجه را ازپژوهش های خود ارائه نمودند که به نظر می رسد در کودکان مبتلا به طیف اتیسم تنها نیمکره چپ که مربوط به گفتار و زبان است آسیب دیده است و مهارت های مربوط به موسیقی را وابسته به عملکرد نرمال نیمکره ی راست می دانند.
آنها این یافته را توجیهی برای علایق غیرمعمول این کودکان به موسیقی می دانند و بر این عقیده اند که طی یک فرایند عصبی، در برنامه های موسیقی درمانی، نیکره ی راست، نیکره ی چپ را متاثر میکند و بدین وسیله به رشد گفتار در کودک مبتلا به طیف اتیسم منجر می شود.
یک برنامه ی موسیقی درمانی در راستای رشد گفتار کودکان مبتلا به طیف اتیسم چگونه باید اجرا شود ؟
ابتدا موسیقی درمانگر باید میل یا نیاز به ارتباط را که در کودک مبتلا به طیف اتیسم ضعیف است توسعه دهد بهتر است این توسعه به کمک تکنیکهای موسیقی درمانی صورت گیرد. کشف و انتخاب آن جنبه از موسیقی که کودک بیشتر با آن ارتباط دارد و بیش تر از آن لذت می برد.
برای مثال آیا کودک با جنبه ی آهنگین موسیقی بیشتر ارتباط برقرار می کند یا با جنبه ی ریتمیک آن، همراه نمودن آواها، کلمات و هجاها با موسیقی جذاب و مورد علاقه کودک که توسط درمانگر کشف شده است.
درمانگر در این مرحله سعی می کند تا از طریق ایجاد موسیقی آوایی به تحریک ارتباط کودک با خودش بپردازد. همان طور که کودک شروع به توجه و تولید پاسخ های ارتباطی کلامی یا غیر کلامی می کند. موسیقی می تواند برای رشد و توسعه ی گفتار و آوا ها به کار گرفته شود. موسیقی بر حذف رفتار های کلیشه ای کودک موثر است.
فضای موسیقی درمانی به دلیل برخورداری از ماهیت خاص، فرصت هایی را برای کودک فراهم می نماید تا او ضمن انجام فعالیت های حسی ادراکی، حرکتی و نیز پرداختن به علایق خاص خود ناگزیر به اجتناب از رفتارهای کلیشه ای گردد.
هرچه فعالیتهای موسیقایی برای کودک پر جاذبه تر باشد و هیجان مثبت بیشتری را به کودک بدهد از میزان رفتار های قالبی وی بیشتر کاسته خواهد شد.
گفتار درمانی اتیسم به افراد دارای مشکلات نافذ رشد کمک می نماید. افراد اوتیستیک اغلب در ارتباط و تعامل اجتماعی با چالش هایی روبرو هستند.
گفتار درمانی اتیسم ( گفتاردرمانی اتیسم ) می تواند با ایجاد مهارت های ارتباطی و اجتماعی به آنها کمک کند تا ارتباط معنادارتر و موثرتری داشته باشند.
اوتیسم یا اختلال طیف اوتیسم ، یک اختلال رشدی است که بر توانایی فرد در یادگیری، رفتار، برقراری ارتباط و تعامل با دیگران تأثیر می گذارد. حدود 25 تا 30 درصد از افراد اوتیستیک دارای حداقل کلام هستند یا در توسعه زبان عملکردی ناتوان هستند. گفتار درمانی اتیسم ( گفتاردرمانی اتیسم ) می تواند در کمک به افراد اوتیستیک در توسعه یا بهبود مهارت های گفتاری و زبانی برای کمک به برقراری ارتباط و تعامل بهتر آنها مهم باشد.
این مقاله به بررسی نقش گفتار درمانی در درمان اوتیسم و فواید و اثربخشی آن و گفتار درمانی اتیسم ( گفتاردرمانی اتیسم )می پردازد.
گفتار درمانگران متخصصان توانبخشی هستند که طیف گسترده ای از مشکلات ارتباطی و بلع را در کودکان و بزرگسالان درمان می کنند. آنها همچنین آسیب شناس گفتار زبان، آسیب شناس گفتار و درمانگر گفتار زبان و گفتار درمان ( گفتاردرمان ) نامیده می شوند.
گفتار درمانگر ها یا گفتاردرمانگرها متخصصانی هستند که دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا از یک دانشگاه معتبر هستند و مجوز فعالیت در دارند. هزینه درمان گفتار درمانی بسته به طول جلسات، محل و ارائه دهنده بسیار متفاوت است. هزینه گفتار درمانی اتیسم ( گفتاردرمانی اتیسم )معمولاً بین 100 تا 250 دلار در ساعت در کشورهای غربی متغیر است.


هدف از گفتار درمانی برای اوتیسم بهبود توانایی های ارتباطی افراد است. با این حال، این فقط در مورد یادگیری گفتن کلمات نیست. در زیر به مزایای استفاده از گفتار درمانی برای افراد اوتیستیک و گفتار درمانی اتیسم (گفتاردرمانی اتیسم ) می پردازیم.
بسیاری از کودکان اوتیستیک مداخله زودهنگام دریافت می کنند. گفتاردرمانگرها می توانند به کودکان کمک کنند تا مهارت های پیش از زبان، مانند تماس چشمی، حرکات و دیگر صداها را برای کمک به برقراری ارتباط ایجاد کنند.
بسیاری از کودکان اوتیستیک در درک نشانه های اجتماعی ظریف در زبان بدن مشکل دارند. گفتاردرمانگر ها می توانند به آنها در تشخیص این سیگنال های فیزیکی کمک کنند. آنها همچنین می توانند ارتباطات تقویتی و جایگزین را بررسی کنند، به عنوان مثال، ژستها، کارت های تصویر، و دستگاه های الکترونیکی برای کمک به برقراری ارتباط.
گفتار درمانگر ها در مورد استفاده از سیستم های AAC با کودکان اوتیستیک آموزش و تمرین می کنند.یک مطالعه در سال 2021 همچنین نشان می دهد که سیستمهای AAC به تسهیل و افزایش ارتباطات کمک می کنند.
سیستم مشابهی به نام سیستم ارتباطی تبادل تصویر ابزار دیگری است که گفتار درمانگرها برای ارتقای ارتباط در کودکان اوتیستیک استفاده می کنند. یک بررسی در سال 2020 نشان داد که استفاده از PECS به تشویق کودکان اوتیستیک برای شروع درخواست کمک کرد.
گفتار درمانگر ها همچنین می تواند به کودکان اوتیستیک با مشکلات روانی گفتار مانند لکنت و درهم ریختگی کمک کند. آنها می توانند به کودکان کمک کنند تا راحت تر و بدون زحمت صحبت کنند.
صحبت کردن مستلزم هماهنگی ساختارهای مختلف است. گفتار درمانگرها می تواند به کودکان اوتیستیک کمک کند تا کنترل و هماهنگی بهتری داشته باشند یا ماهیچه های دهان، فک و گردن خود را تقویت کنند تا صداها و الگوهای صوتی بهتری تولید کنند.
کودکان اوتیستیک ممکن است در مقایسه با کودکان نوروتیپیک در یادگیری واژگان مشکل داشته باشند.
گفتار درمانها می توانند به آنها کمک کنند تا اشتباهات گرامری را کاهش دهند و جملات بهتری بسازند.
برخی از کودکان اوتیستیک تمایل به تکرار کلمات یا صداها دارند که به عنوان اکوالالیا شناخته می شود. مطالعات منبع معتبر دریافته اند که اکولالیا مکانیسم مقابله آنها برای برقراری ارتباط در زمانی است که نمی توانند به طور خود به خود گفتار تولید کنند.


گفتاردرمان ها می توانند به این کودکان کمک کنند تا بر اکولالیا غلبه کنند و گفتار عملکردی را توسعه دهند.
گفتار درمان ها می توانند افراد اوتیستیک را در مورد نحوه برقراری ارتباط در محیط های مختلف راهنمایی کنند. آنها می توانند این کار را در ترکیبی از درمان یک به یک و یک گروه مهارت های اجتماعی انجام دهند.
کودکان اوتیستیک می توانند مشکلاتی را در ارتباط و تعامل اجتماعی تجربه کنند که در زندگی روزمره آنها اختلال ایجاد می کند. گفتار درمانگر ها می توانند به این کودکان کمک کنند تا یاد بگیرند که چگونه از زبان به دلایل مختلف مانند اطلاع رسانی یا مطالبه گری استفاده کنند. این همچنین شامل تغییر زبان بسته به اینکه شنونده چه کسی است و قوانینی مانند نوبت گرفتن و ماندن در موضوع است.

علايم اتيسم مشخصات آن بطور خلاصه

خصوصیات و علايم اتيسم دارای چهار جنبه ی ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتار و خصوصیات دیگر می باشد که در ادامه به توصیف هر یک از آنها خواهیم پرداخت.

خصوصیات ارتباطی در علايم اتيسم :


استفاده از رفتار برای بیان احساسات، نقص و یا تاخیر رشدی گفتار، پژواک گفته های دیگران به صورت فوری یا تاخیری عبارات پرسشی و صداها، درجا زدن در یک موضوع، تن و یا ریتم غیر عادی گفتار، نقص در شروع، بیان نامناسب احساسات، نشان دادن عواطف در طیف کم و یکنواخت، نقص در اشارات غیر کلامی ارتباطی (شبیه نشان دادن، حرکت سر)، جهت نداشتن هنگام صحبت با شخص دیگر

خصوصیات تعامل اجتماعی در علايم اتيسم (در رابطه با بزرگسالان، تعامل با هم تاها و تقلید فعالیت دیگران):


نقص در فهم نشانه های اجتماعی، ناتوانی در بازیهای اجتماعی ساده، مشکل در شکل دهی به روابط بین شخصی، اجتناب و یا کاربرد غیر عادی تماس چشمی، حرکات غیر عادی چشم: کاهش تماس چشمی با دیگران و عدم توانایی در شناخت لبخندهای واقعی و ساختگی از علایم اتیسم می باشد. در حرکات چشم مشکلی وجود دارد که سبب کاهش لب خوانی شده و منجر به کاهش یکپارچگی گفتار می گردد. در سن ۶ ماهگی حالت نگاه (خیره شدن) غیر عادی ظاهر شده و بعد از دوسالگی شدت آن افزایش می یابد (جان هوگس ، ۲۰۰۷).

نگاه خیره به مردم، درک چهره ای غیر عادی: گروهی درک چهره ای غیر عادی را با کاهش بازشناسی عواطف چهره ای و گروه دیگر آنرا باشبکه های غیر عادی قشر مغزی مرتبط دانسته اند. مک کلری و همکاران پردازش غیر عادی در این کودکان را با راههای عصبی ماگنوسلولار مرتبط می دانند. اسکیزوفرنها نیز مانند کودکان اتیسم نمی توانند اطلاعات چهره ای کسب شده از محیط را به منظور ارزیابی وضعیت عاطفی محیط اجتماعی به کار گیرند. بنابراین این اختلال ویژگی منحصر به فرد بیماران طیف اتیسم نمی باشد. البته لازم به ذکر است که پردازش چهره ای غیر عادی در مراحل کودکی وجود دارد و در سنین ورود به مدرسه از بین می رود (جان هوگس، ۲۰۰۷).

ترجیح دادن بازی های انفرادی و یا موازی با کودکان دیگر، نقص در بازی نمادین، نقص در رشد توجه مشترک، ناتوانی در تقلید (حرکات بدنی، آواسازی، حرکتی) از دیگر علایم مشخصه آن می باشد.

خصوصیات رفتاری و علايم اتيسم (بازی وکاربرد اشیا با تاکید بریکسانی و یکنواختی آن فعالیت، علایق حسی غیر معمول، حرکات کلیشه ای در بدن):


بازی با اسباب بازی ها به یک شیوه ی عجیب و غریب، بازی بدون ساختار و تکراری، انجام حرکات بدنی تکراری، پافشاری در برابر تغییر افراد و محیط

خصوصیات دیگر و علایم اتیسم:

حساسیت بیش از حد یا کمتر از حد معمول در حواس بینایی، شنیداری، بویایی، لمس و درد، آسیب های حسی و علايم اتيسم. گروهی از محققان گزارش نموده اند که کودکان اتیستیک در جهت یابی شنیداری مشکل دارند. اما معمولا این نقص تحت عنوان ناتوانی در جهت یابی اجتماعی بررسی می گردد و همچنین دارای آسیب در شناسایی مفاهیم از روی بو و مزه ی آنها می باشند. تحقیقات دیگر نقص در حس بساوایی را نیز گزارش نموده اند. در مجموع یافته ها نشان می دهند که حسهای عمده و پردازشهای چند حسی در این اختلال تحت تاثیر قرار می گیرد و اختلال عملکردی حواس از علایم عمومی این اختلال می باشد (جان هوگس، ۲۰۰۷).

اندازه ی سر: دور سر در سن یک سالگی طبیعی می باشد اما در سن ۳۰ ماهگی ۲۷ درصد بزرگتر از حالت طبیعی بوده و در سن ۵ سالگی مجددا طبیعی می شود. بیشترمطالعات افزایش بیش از حد دور سر، قد و وزن را در دوسال اول زندگی در کودکان اتیسم گزارش نموده اند (جان هوگس، ۲۰۰۷).

به نظر ناشنوا هستند و ممکن است بغل کردن را دوست نداشته باشند و برعکس، نشان دادن غیر عادی عواطف مانند خنده ی بی دلیل، الگوهای متفاوت رشد شناختی وحرکتی از علایم دیگر اتیسم است.

آسیب های حرکتی: هماهنگی حرکتی وعملکرد اجرایی غیر عادی بوده ولیکن درک حرکتی عمومی آسیب ندیده است. محققان دیگر نیز به این نتیجه رسیده اند که این کودکان آسیب درکی حرکتی دارند اما ضعف شناختی علت مشکل نمی باشد. در این کودکان کاهش کنترل حرکتی ظریف، همراه بانقص برنامه ریزی است (جان هوگس، ۲۰۰۷). کودکان اتیسم رشد حرکتی متناسب با سن تقویمی ندارند و در آن واحد نمی توانند بیش از یک فعالیت حرکتی را انجام بدهند این کودکان در برنامه ریزی الگوهای حرکتی مشکل دارند (مک نیل۱۹۹۲ ).

این کودکان مشکل در خوابیدن دارند و این کودکان در توجه انتخابی و توجه مشترک نقص دارند. نیبر و همکاران ادعا کرده اندکه توجه مشترک در سن دو سالگی صدمه دیده و این آسیب ویژه در سن ۴۲ ماهگی ناپدید می گردد (جان هوگس، ۲۰۰۷). تکانشی بودن، ناهماهنگی در رابطه با ترس و موقعیت ترس زا، عادات تغذیه ای ناهنجار، رفتار های خود تخریبی، رفتارهای پرخاشگرانه از دیگر علایم آن است.

برچسب ها
اتیسم