شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی و بروز آن

بروز و شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی برای ارایه خدمات کافی و مناسب باید مشخص و تعیین شود

بروز ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی

 به تعداد موارد جدید شناسایی شده در یک بازه زمانی مشخص اشاره دارد.

شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  

 به تعداد افرادی گفته می شود که در یک دوره زمانی مشخص با این بیماری زندگی می کنند.

تعیین میزان شیوع و شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  پیچیده است.

محققان هنگام انتخاب و شناسایی افراد دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  از تعریف یکسانی استفاده نمی کنند.

قصاوت در مورد شیوع ناتوانی ذهنی

 در بعضی موارد ، از نمره قطع ضریب هوشی (به عنوان مثال 70) به عنوان ملاک تشخیص استفاده می شود ،

در حالی که در موارد دیگر ، معیارهای تشخیصی ماهیت کیفی تری دارند

(به عنوان مثال ، شروع در کودکی با محدودیت های رفتار سازگار و عملکرد فکری).

تغییرات در طراحی مطالعه ، تعاریف اصطلاحات ، اندازه و مشخصات نمونه و ابزارهای تشخیصی نیز می توانند بر دادهها تأثیر بگذارند.

 به عنوان مثال ، برخی از نویسندگان مطالعه از اصطلاحات ناتوانی ذهنی و ناتوانی در رشد به جای یکدیگر استفاده می کنند.

جمعیت کلی

    متاآنالیز مطالعات بین المللی 2011 نشان داد که

شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی   افراد در طول زندگی 10.37 / 1000 یا 1.04٪ است .

جمعیت کم توانی ذهنی  کودکان و نوجوانان

    داده های متاآنالیز مطالعات بین المللی 2011 نشان داد که

شیوع شناسائی کودکان و نوجوانان 3/18 / 1000 یا 83/1 درصد است (Maulik و همکاران ، 2011).

    متاآنالیز پیگیری مطالعات بین المللی میزان شیوع کودکان و نوجوانان را از 22/0 تا 1.55٪ اعلام کرد (مک کنزی و همکاران ، 2016).

    داده های نظر سنجی مصاحبه ملی بهداشت 2010-2010 نشان داد که

شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  در کودکان زیر 18 سال در ایالات متحده 0.5٪ است (Schieve و همکاران ، 2012).

    نظرسنجی ملی 2009/2010 از کودکان با نیازهای ویژه مراقبت های بهداشتی نشان داد که

تقریباً 5.8٪ کودکان 2-17 ساله در ایالات متحده دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  هستند.

    در مطالعه سال 2010 اداره ثبت احوال ایالات متحده ، ID در تقریباً 154،000 (0.4٪) کودکان زیر 15 سال تشخیص داده شد (Brault، 2012).

    در طول سال تحصیلی 2014-2015

تقریباً 0.12٪ از کودکان 3 تا 5 ساله و 0.62٪ از دانش آموزان 6 تا 21 ساله دارای تشخیص ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  (وزارت آموزش و پرورش ایالات متحده ، 2015) هستند.

تاثیرجنسیت در کودکان و نوجوانان دارای ناتوانی ذهنی :

    بر اساس داده های متاآنالیز مطالعات بین المللی 2011

نسبت زن به مرد در کودکان و نوجوانان دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  بین 0.4 و 1.0 متفاوت است

(یعنی چهار تا 10 زن با شناسنامه برای هر 10 مرد مبتلا به این بیماری).

بیماری های همزمان در کودکان و نوجوانان دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  

    شبکه نظارت بر اوتیسم و ​​معلولیت رشد (ADDM) مراکز کنترل بیماری (CDC)

شیوع 4 در هر 1000 کودک 8 ساله مبتلا به ASD را که دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی بودند نیز نشان داد

    گزارش ADDM در مورد شیوع ASD و ID همزمان همچنین نشان داد که

نسبت شیوع مرد به زن بیشتر از 3.7 مرد به 1.0 زن در کودکان 8 ساله وجود دارد (Christensen و همکاران ، 2016).

    داده های حاصل از نظرسنجی سالانه کودکان و نوجوانان ناشنوا و کم شنوا 2009-2010 نشان داد که

شیوع شناسائی 15.5٪ در کودکانی که ناشنوا هستند و 8.2٪ در کودکانی که بدون ASD ناشنوا هستند (Szymanski، Brice، Lam، Hotto) ، 2012).

تاثیر نژاد در کم توانی ذهنی  

    ASD و ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  همراه در کودکان سفیدپوست  (3/3 در هر 1000) نسبت به کودکان سیاه پوست غیر اسپانیایی (8/5 در هر 1000) که 8 سال داشتند به طور قابل توجهی پایین تر بود (Christensen و دیگران ، 2016).

بزرگسالان دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  

    داده های متاآنالیز مطالعات بین المللی 2011 نشان داد که

شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  در بزرگسالان 94/4 / 1000 یا 49/0 درصد است (Maulik و همکاران ، 2011).

    متاآنالیز پیگیری مطالعات بین المللی نشان داد که

شیوع ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  در بزرگسالان از 05/0 تا 08/0 درصد است (مک کنزی و همکاران 2016).

    یک مطالعه توسط اداره سرشماری ایالات متحده نشان داد که

تقریباً 1.2 میلیون (0.5٪) بزرگسال غیرنظامی غیرنظامی در سال 2010 دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی   بودند (Brault ، 2012).

جنسیت در بزرگسالان دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  

    بر اساس داده های متاآنالیز مطالعات بین المللی 2011 ، نسبت زن به مرد در بزرگسالان دارای ناتوانی ذهنی و کم توانی ذهنی  بین 0.7 تا 0.9 متغیر است.

(یعنی هفت تا نه زن با شناسنامه از هر 10 مرد مبتلا به این بیماری ؛ Maulik و همکاران) ، 2011 ؛ ماولیک و همکاران ، 2013).

برچسب ها